سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کل بازدیدها:----1338667---
بازدید امروز: ----11-----
بازدید دیروز: ----37-----
عظیم جان ابادی - موسسه آسیب های اجتماعی ستایشگران زاهدان
 
 
  • درباره من
    عظیم جان ابادی - موسسه آسیب های اجتماعی ستایشگران زاهدان
    عظیم جان ابادی
    وبلاگ موسسه آسیب های اجتماعی ستایشگران به شماره ثبت 174 واقع در زاهدان با اهداف کاهش آسیب و مواد مخدر ایدز که از جمله کارهای موفق این موسسه افتتاح اولین مرکزDIC(مرگز کذری معتادین )جنوب شرق کشور تحت حمایت معاونت امور فرهنگی و پیشگیری بهزیستی س و ب ادرس مرکز زاهدان خیابان هیرمند شمالی بین هیرمند 47و49که این مرکز توانسته با تحت پوشش قراردادن بیش از 400معتاد گذری در یه سال گذشته در یکی از محله ای محروم شهر زاهدان امارخوب و قابل توجهی از خود به جای گذارد.ضمنا تمام سوالات شما رادر مورد ایدز-اعتیاد-آسیب های اجتماعی- مهارت های زندگی-ترک اعتیاد- جوابگو می باشد. تلفن های تماس:05414508964-09395438549وهمچنین در زمینه ترک اعتیاد و خدمات مشاوره ایی و حمایتی ویژه معتادین در شهر زاهدان به صورت رایگان همکاری مینماید
  • لوگوی وبلاگ
    عظیم جان ابادی - موسسه آسیب های اجتماعی ستایشگران زاهدان

  • پیوندهای روزانه
  • فهرست موضوعی یادداشت ها
  • مطالب بایگانی شده
    انواع مواد مخدر
    ایدز
    ترک اعتیاد
    همایش و کارگاه اموزشی موسسه ستایشگران
    بهداشت و سلامت
    دهان و دندان
    سلامت چشم ها
    کودکان
    داروها
    زنان و بارداری
    بیماری های کلیه
    بیماران دیابتی
    سرطان ها
    خون
    خواب و استراحت
    مراقبت از پا و کمر
    بزرگان علم پزشکی
    گوش حلق بینی - مو
    شناخت بیماری ها
    محیط زیست
    مضرات سیگار
    حجامت
    بیماری قلبی
    صرع
    سلامت روح و روان > آرامش ؛ عصبانیت
    سلامت روح و روان > معلولیت
    اعتماد به نفس و عزت نفس ؛ موفقیت ؛ کمرویی
    فقر بیکاری
    خودکشی
    دختران فراری و فحشا
    طلاق
    آسیب های اجتماعی مراکز غیر دولتی
    سلامت روح و روان > افسردگی ؛ بیماری های روانی
    مهر 1387
  • لینک دوستان من
    وبلاگ تخصصی حضرت معصومه «کریمه اهل بیت »
    عرشیان خاک نشین «شهید مرتضی بصیری»
    کریم اهل بیت
    تنها ترین سردار
    لینک باکس وبلاگ های مذهبی
    عاشقان وصال
    خط سبز
    وصال
    انتظار سبز
    حضرت مهدی عج
    هَل مِن ناصر یَنصُرنی
    خورشید خیبر
    نگاهی نو به فردا
    هرچه می خواهد دل تنگت بگو(مشاوره و مقاله)
    مشکی رنگه عشقه
    ای تشنه لب
    پوست کلف
    عــــشقـــــولـــــک
    اتحادیه دانش آموزی سیستان و بلوچستان
    انجمن طنین تفتان(ملی،مردمی،مستقل)
    .•¤ خانه آرزو ¤•.
    شیعه مذهب برتر Shia is super relegion
    دست خط ...
    فرشتگان رنجور
    ماورای سکوت
    بهترین آرزو هایم تقدیم تو باد.
    دم مسیحائی
    احساس با تو بودن
    گل یخ
    خلوت من
    دل نوشته های یک دختر شهید
    پشت جبهه
    شب مهتابی
    مه نو سفر
    وبلاگ شخصی محمدعلی مقامی
    او برای دم هر ثانیه ام رحمتی بود عظیم!
    نان ، عشق ، موتور هزار
    پلاک هشت
    کجایند مردان بی ادعا؟
    به برادرم مسیح
    کجایید ای شهیدان خدایی
    .:: رویش عشق::.
    در فراق وطنم
    امید آخر
    یک قدم تا پشت خاکریز
    قدرت شیطان
    آقاشیر
    بررسی عوارض استمناء و راه های ترک آن
    دل نوشته های کودک خیابانی
    تام ( تفکر - ایمان - محبت )
    سجاده ای پر از یاس
    تا ریشه هست، جوانه باید زد...
    خلوت تنهایی
    پرسه زن بیتوته های خیال
    فتوبلاگ
    آسیبهای اجتماعی
    آنالیز ریاضی قرآن
    مذهب عشق
    عاشق آسمونی
    .: شهر عشق :.
  • لوکوی دوستان من
  • اوقات شرعی
  • اشتراک در وبلاگ
     
  • وضعیت من در یاهو
  • نگاهی به افسردگی دوران بارداری و پس از زایمان
    نویسنده: عظیم جان ابادی سه شنبه 87/5/29 ساعت 11:0 صبح

    نگاهی به افسردگی دوران بارداری و پس از زایمان

    رستن از پیله


     ازدواج و تشکیل خانواده  ای کوچک و جدید، هرچند برای هر دو طرف تحولی بزرگ محسوب شده و هر دو را دچار کمپلکس های رفتاری می کند، اما بارداری، تجربه ویژه و منحصر به فرد زنان است؛ تجربه ای که هرچند شیرین به نظر می رسد، اما مادران را با مشکلات متعددی از جمله مشکلات روانی- رفتاری روبه رو می کند که در این بین «افسردگی دوران بارداری» و «افسردگی پس از زایمان» از شایع ترین آنهاست.

    روان شناسان معتقدند علت این امر روبه رو شدن با تحول بزرگی چون بارداری است که نه تنها از جهت ظاهری خانم ها را متحول می کند، بلکه از جهت ذهنی نیز تحولات بزرگی را ایجاد می کند و لازم است پیش از بارداری، شخص از جهت ذهنی، جسمی و روحی آمادگی لازم را داشته باشد.

    آنچه در پی می خوانیم نگاهی است بر افسردگی دوران بارداری و افسردگی پس از زایمان؛ علل و شیوه درمان.

    افسردگی چیست؟

     افسردگی  با علائمی چون احساس غمگینی، شکست، ناراحتی و کلافگی، هیجان و استرس، بی علاقگی به همه چیز و گاه همه کس مشخص می شود؛ در واقع بیمار با بیان این علائم، ناراحتی خود را بروز می دهد.

    بسیاری از ما، شاید چند روزی از ماه را با چنین احساس های منفی روبه رو شویم، اما این علائم اگر زودگذر باشند، افسردگی محسوب نشده و نوعی تحول رفتاری خوانده می شوند؛ اما اگر فرد مدت زیادی با این تحولات رفتاری درگیر باشد و مشکلاتی چون احساس پوچی، عصبانیت ، و احساس عجز و ناکامی نیز به آنها افزوده شود، افسردگی آغاز شده است.

    افسردگی ممکن است خفیف، متوسط یا بسیار پیشرفته و جدی باشد که متأسفانه گاه خود فرد نیز از بیماری خود آگاه نیست و با مراجعه به پزشک از آن آگاه می شود؛ چرا که تصور می کند این علائم طبیعی و ناشی از خستگی کار روزانه است!

    افسردگی دوران بارداری و پس از وضع حمل

    افسردگی دوران بارداری یا پس از وضع حمل، یکی از مشکلات رایج در میان زنان باردار است که متأسفانه در اغلب موارد یا تشخیص داده نمی شود و یا چنان دیر تشخیص داده می شود که راهی برای درمان وجود ندارد و مادر دچار «دیوانگی» پس از زایمان می شود. علائم افسردگی دوران بارداری و پس از وضع حمل، اندکی با علائم افسردگی معمولی تفاوت دارد، اما بسیاری از علائم نیز بین افسردگی معمولی و افسردگی دوران بارداری و پس از زایمان مشترک است که این علائم مشترک یکی از راه های شناسایی سریع و به موقع افسردگی دوران بارداری و پس از زایمان است.

    الف: افسردگی دوران بارداری

    افسردگی دوران بارداری گاه از همان روزهای ابتدایی بارداری آغاز می شود، اما گاهی هم از ماه سوم به بعد بروز می کند. افسردگی دوران بارداری (PERINATAL DEPRESSION) با علائمی چون؛ خستگی ، بی خوابی ، کمپلکس ها (درگیری ها) ی روانی- احساسی به ویژه گریه کردن و زودرنجی آغاز شده و به تدریج علائم حادتری بروز می کند که از این میان می توان به موارد ذیل اشاره کرد:

    - تندمزاجی و تحریک پذیری؛ به عبارتی کاهش آستانه تحمل .

    - احساس غم، ناامیدی و غرق شدن و نابودی؛

    - گریه کردن زیاد.

    - کاهش شدید انرژی و انگیزه برای انجام امور؛

    - ولع خوردن یا بی اشتهایی شدید.

    - خوابیدن بیش از حد یا بی خوابی.

    - کاهش تمرکز، فراموشی و مشکل در به یاد آوردن مسائل، و ناتوانی در تصمیم گیری.

    - احساس بی ارزش بودن و گناهکار بودن؛ چرا که مادران می اندیشند کودکی را به دنیا می آورند که قرار است مانند آنها با مشکلات زندگی دست و پنجه نرم کند؛ این احساس به ویژه اگر نوزاد دختر باشد بیشتر است.

    - از دست دادن علاقه و اشتیاق به انجام امور منزل یا امور مربوط به خود؛

    - گوشه گیری و قطع ارتباط با دوستان و خویشاوندان.

    - سردرد، درد قفسه سینه، تپش قلب، تنگی نفس و احساس خفگی و کلافگی؛

    این علائم ممکن است همزمان با هم و یا به تدریج بروز کنند. شدت و ضعف بروز علائم، بستگی به میزان افسردگی و برخورد اطرافیان به ویژه همسر دارد.

    عوامل مؤثر بر بروز افسردگی دوران بارداری

    دلایل متعددی برای بروز افسردگی در زنان باردار در دوران بارداری وجود دارد که از این عوامل می توان به تغییرات هورمونی، حوادث استرس زا و آزار دهنده در طول دوران بارداری چون مشکلات زندگی، مرگ عزیزان و... اشاره کرد. اما ازعلل مهم ابتلا به افسردگی و یا به عبارتی علل محرک بروز افسردگی دوران بارداری می توان به این نکات اشاره کرد:

    - سابقه افسردگی یا سوءاستفاده جنسی.

    - سابقه بیماری عصبی یا افسردگی در میان بستگان، به ویژه بستگان درجه یک.

    - بی توجهی همسر و اطرافیان به زن باردار.

    - وحشت از تولد نوزاد؛ این احساس در اغلب دختران پیش از ازدواج و بارداری دیده می شود که اگر به تدریج با ازدواج و بارداری از بین نرود، به عاملی جهت بروز افسردگی دوران بارداری تبدیل می شود.

    - مشکلات ازدواج، به ویژه مشکلات عاطفی و اقتصادی.

    - سن پایین مادر؛ دخترانی که در سن پایین ازدواج می کنند و باردار می شوند، به ویژه اگر تحصیلات مناسبی نیز نداشته باشند، به سرعت به افسردگی دچار می شوند.

    - ازدواج، به اجبار والدین، و بی علاقگی به همسر.

    ب: افسردگی پس از زایمان

    افسردگی پس از زایمان (POSTPARTUM DEPRESSION) پس از وضع حمل به دلایل متعدد به ویژه تغییرات هورمونی بروز می کند. در دوران بارداری، ترشح هورمون زنانه شامل استروژن (ESTROGEN) و پروژسترون (PROGESTERONE) به طور چشمگیری افزایش می یابد، اما بیست و چهار ساعت پس از تولد نوزاد، میزان ترشح این دو هورمون شدیداً کاهش می یابد و به میزان ترشح این دو هورمون قبل از بارداری بازمی گردد.

    پژوهش ها نشان می دهد این تغییر ناگهانی در میزان ترشح هورمون ها یکی از دلایل اصلی افسردگی پس از زایمان است. لازم به تذکر است که کاهش ترشح این دو هورمون تا پیش از اولین عادت ماهیانه، پس از وضع حمل ادامه دارد. به این ترتیب روان شناسان معتقدند فاصله بین وضع حمل تا اولین عادت ماهیانه پس از زایمان، بحرانی ترین شرایط روانی - عاطفی زنان پس از وضع حمل بوده و احتمال ابتلا به افسردگی پس از زایمان در این دوره 5 برابر است.

    علاوه بر تغییر در میزان ترشح دو هورمون استروژن و پروژسترون، ترشح هورمون های غده تیروئید نیز دستخوش تغییر می گردد و ترشح این هورمون ها نیز به شدت کاهش می یابد - تیروئید غده بسیار کوچکی در جلوی گلو است که در متابولیسم و تنظیم سوخت و ساز بدن نقش اساسی دارد - کاهش میزان ترشح هورمون های غده تیروئید نیز از دیگر علل ابتلا به افسردگی است که با ایجاد علائمی چون بی علاقگی به هر چیز و هر کس، تحریک پذیری و تندمزاجی، احساس خستگی شدید، کاهش میزان تمرکز، بروز مشکلات متعدد هنگام خواب و استراحت، و افزایش وزن بدن مشخص می شود. بنابراین لازم است تا بلافاصله پس از وضع حمل، با انجام آزمایش خون، میزان ترشح هورمون تیروئید کنترل شود.

    روان شناسان علل دیگر بروز افسردگی پس از زایمان را به این شرح می دانند:

    - احساس خستگی، پریدن از خواب یا به اصطلاح خواب مقطع که اغلب با کابوس همراه است.

    - احساس بیگانگی با نوزاد به جهت ترس از ناتوانی در نگهداری مناسب از نوزاد.

    - افسردگی به خاطر تغییر در شرایط کار و امور منزل؛ که به دلیل مختل شدن امور و خارج شدن زندگی از شرایط عادی بروز می کند.

    - هیجان ناشی از نگهداری و تربیت فرزند همپای رسیدگی به امور منزل و امور شخصی؛ بسیاری از مادران تصور می کنند با تولد نوزاد باید به شخص ویژه یا به عبارتی مادری ویژه و فوق العاده تبدیل شوند تا علاوه بر رسیدگی به همه امور مدت زیادی را صرف نگهداری از فرزندشان بکنند؛ اگرچه با تولد نوزاد نیاز به مراقبت از او به بزرگترین دغدغه مادر و پدر تبدیل می شود؛ اما بدون هیجان، باید با برنامه ریزی صحیح با مسئله روبرو شد.

    - احساس بیهودگی و از دست دادن حس شخصیت و هویت؛ از دست دادن شخصیت و هویت و یا به عبارتی از دست دادن اعتماد به نفس به دنبال ظهور این تفکر در ذهن ایجاد می شود که مادر می پندارد با تولد نوزاد هویت خویش را گم کرده است چرا که دیگر نمی تواند مانند گذشته به امور شخصی، منزل و اوقات فراغت خویش بپردازد و نوزاد را مانع مهمی تصور می کند.

    - از دست دادن اوقات فراغت و به دنبال آن به هم خوردن تعادل روانی؛ پس از تولد نوزاد، مادر مجبور است مدت زمان بیشتری را در منزل بماند و از فرزندش نگهداری کند. به این ترتیب زمانی برای فراغت باقی نمی ماند. این نکته به ویژه در خانواده هایی که پدر هیچ گونه کمکی به مادر ننموده و مسئولیتی در قبال نوزاد احساس نمی کند بسیار حائز اهمیت است و مادر را به افسردگی حاد مبتلا می کند.

    در شرایط حاد، ترس از کشتن یا مجروح کردن نوزاد یا خویشتن و بی علاقگی و بی توجهی به نوزاد نیز دیده می شود که اگر به سرعت چاره ای برای آن اندیشیده نشود به مرگ مادر و نوزاد منتهی می شود.

    تفاوت های بین احساس تحول ناشی از تولد نوزاد و افسردگی ناشی از تولد نوزاد

    بی تردید همراه با تولد نوزاد، تحول بزرگی در وضعیت زندگی، امور شخصی و... والدین - به ویژه مادر- پدیدار می شود که این تحولات، تغییرات رفتاری را نیز به دنبال خواهد داشت. تحولات رفتاری ناشی از تولد نوزاد هر چند ناخواسته ایجاد شده و طبیعی هستند، اما به طور طبیعی و حداکثر تا چند روز پس از تولد نوزاد از بین می روند.

    همه مادران، به ویژه مادرانی که تولد نوزاد اول را تجربه می کنند به تغییرات رفتاری چون: احساس دربند بودن و محدودیت، غم و اندوهی خاص، گریه کردن به ویژه به هنگام شیر دادن یا خواباندن نوزاد، بی اشتهایی، اختلال در خواب و استراحت، عصبانیت و کلافگی، کاهش آستانه تحریک پذیری، بیقراری، نگرانی و دلشوره و احساس تنهایی و بی کسی دچار می شوند که هر چند این علائم، علائمی مهم و قابل تأمل است اما با اندکی توجه و تمهیداتی چون خوابیدن و استراحت همراه با نوزاد، یاری خواستن از همسر، مادر، دوستان و یا هر فرد مورد اعتماد برای نگهداری از نوزاد، انجام امور منزل با کمک همسر، صبحت کردن با افرادی که مانند وی صاحب نوزاد جدیدی شده اند، برنامه ریزی صحیح و اختصاص زمانی به عنوان اوقات فراغت، ورزش و معاشرت و ... از بین می روند.

    اما افسردگی پس از وضع حمل با 3 تفاوت عمده نسبت به این علائم که طبیعی بوده و ناشی از تحول وجود یک موجود جدید در خانواده است، مشخص می شود:

    1 - تأثیر در بروز علائم افسردگی حتی یک تا دو سال پس از وضع حمل،

    2 - طولانی شدن مدت درگیری شخص با مشکلات روانی- رفتاری بیش از سه هفته.

    3- شدت بروز علائم؛ که در افسردگی پس از زایمان علائم افسردگی با شدت زیادی بروز می کنند.

    آمارها نشان می دهد از هر هزار زایمان، یک تا دو نفر به «افسردگی پس از زایمان» دچار می شوند و در بسیاری موارد نیز بیماری در شش هفته نخست پس از زایمان بروز می کند. در افرادی که زمینه بیماری های روانی چون «شیزوفرنی» (جنون جوانی) یا بیماری دوقطبی(BIPOLAR DISORDER) داشته اند، علائم زودتر و شدیدتر ظاهر می شود که در صورت عدم درمان سریع، به خودکشی و یا خودکشی همراه با کشتن نوزاد و سایر فرزندان منتهی می شود.

    حالا که افسرده هستم، چگونه خود را یاری کنم؟

    بسیاری از زنان مبتلا به افسردگی دوران بارداری و یا پس از آن به دلیل ترس، خجالت و یا ترس از شکست و ناتوانی در زندگی، از بیماری خود صحبتی به میان نمی آورند (علائم را انکار و پنهان می کنند) که این باعث حاد شدن و رسیدن شخص به حالت عدم تعادل روانی می شود. از سوی دیگر ترس از معرفی شدن به عنوان مادری بی صلاحیت آنها را از بیان مسئله بازمی دارد، غافل از این که به این ترتیب به بیماری خود دامن می زنند. بنابراین روان شناسان اکیداً توصیه می کنند تا با بروز اولین علائم، سریعاً به پزشک مراجعه کرده و درمان را آغاز کنید.

    روان شناسان معتقدند بیمار نقش بسیار مؤثری در تسریع روند درمان دارد؛بنابراین توجه به این نکات راهگشاست:

    1 - مدت زمان استراحتتان را افزایش دهید؛ یکی از بهترین شیوه ها، خوابیدن و استراحت کردن همراه نوزاد است.

    2 - اجباری در انجام همه امور، برنامه ها و کارها نیست؛ کارها به تدریج و با تسلط بر اعصاب انجام می شوند. استرس و هیجان برای انجام همه کارها باعث فشار بر اعصاب و احساس کلافگی و سردرگمی می شود.

    3 - از همسرتان برای تمیز کردن نوزاد، حمام کردن وی و شیر دادن به او به ویژه در هنگام شب کمک بگیرید. مثلاً به جای آن که شب ها نوزاد را شیر بدهید، شیر را بدوشید و در شیشه شیر بریزید و از همسرتان بخواهید تا او به نوزاد شیر بدهد. کمک گرفتن از مادر، دوستان و ... نیز بسیار خوب است.

    4- درباره احساس ها و حالت های خود با همسرتان صحبت کنید؛ با این شیوه مشکلات بهتر و سریع تر حل شده و تصمیم گیری آسان می شود.

    5 - در منزل تنها نمانید: قدم زدن در پارک، پیاده روی به همراه نوزاد و ... را فراموش نکنید، حتی یک پیاده روی 15 دقیقه ای می تواند روحیه شما را به خوبی تغییر بدهد.

    6- با برنامه ریزی صحیح، گردش و تفریح را در برنامه هفتگی خود و خانواده تان بگنجانید.

    7 - با مادرانی که مانند شما تجربه اولین نوزاد را دارند، صحبت کنید. شاید راه هایی را پیشنهاد کنند که برای شما نیز مفید باشد. آگاهی از تجربه مادرانی که دو یا چند فرزند دارند نیز بسیار مفید است.

    8- حداقل هر دو هفته یک بار با دوستانتان برنامه بگذارید و مانند گذشته به گردش و تفریح بروید تا حس ناخوشایند دوری از اجتماع در شما ایجاد نشود.

    9- در طول دوران بارداری در برنامه روزمره زندگی تان تغییر جدی ایجاد نکنید. مثلاً به دلیل ترس از بیمار شدن در منزل نمانید و معاشرت با دوستان و فامیل را به دلیل نگرانی های بی موردی چون کم شدن مدت استراحت و ... کنار نگذارید.

    10 - تا جایی که می توانید خود را با شرایط جدید، با برنامه ریزی صحیح و دقیق وفق بدهید.

    درمان افسردگی پیش و پس از بارداری

    دو شیوه، به عنوان رایج ترین و ثمربخش ترین شیوه های درمان افسردگی دوران بارداری و پس از وضع حمل مطرح اند که عبارت اند از:

    * درمان از طریق صحبت کردن (TALK THERAPY)؛ که در این شیوه بیمار تنها با صحبت کردن با روانکاو، روان شناس و یا مشاور- نه روان پزشک- به بیان مشکلات خود می پردازد و با بازگشایی احساس ها و عقده های درونی خود درمان می شود.

    * درمان دارویی (MEDICINE) که بیمار با مراجعه به روان پزشک و دریافت دارو و مصرف داروها درمان می شود.

    پزشکان معتقدند مصرف دارو در زنان باردار یا زنان شیرده باید با دقت بیشتری همراه باشد و حتی المقدور بیمار با درمان غیردارویی، درمان شود. مثلاً پاکزیل (PAXIL) -یکی از جدیدترین داروهای ضد افسردگی- تأثیر بسیار مخربی بر جنین دارد و باعث تولد نوزادانی ناقص در دستگاه گردش خون به ویژه قلب می شود.

    لزوم درمان افسردگی

    پژوهش ها نشان می دهد افسردگی مادر در دوران بارداری و پس از آن، اثرات نامطلوبی را در جنین و نوزاد ایجاد می کند که از آن جمله می توان به وزن بسیار پایین نوزاد در دوران جنینی و هنگام تولد، نارس بودن نوزاد، نقص مادرزادی، مشکلات گفتاری چون تأخیر در تکلم، لکنت زبان، ناتوانی در برقراری ارتباط با دیگران به ویژه پس از آغاز دوران مدرسه، مشکلات رفتاری، گوشه گیری، شب ادراری، کابوس های شبانه و ... اشاره کرد.

    و کلام آخرین این که: همسران زنان باردار مهمترین وظیفه را در قبال آنها دارند. روان شناسان معتقدند بسیاری از بیماران افسرده به ویژه زنان باردار به دلیل بی توجهی یا کم توجهی اطرافیان به خصوص همسرانشان به افسردگی دچار می شوند.

    مترجم: مهتاب صفرزاده خسروشاهی

    منبع: مرکز بین المللی اطلاعات سلامت زنان

    HTTP://WWW.4WOMANGOV.COM


        نظرات دیگران ( )

  • خانواده بیمار اسکیزوفرنیک چه می تواند بکند؟
    نویسنده: عظیم جان ابادی سه شنبه 87/5/29 ساعت 10:59 صبح

    خانواده بیمار اسکیزوفرنیک چه می تواند بکند؟

    پاسخ خیلی ساده است: خانواده بیمار اسکیزوفرنیک خیلی کارها را می تواند در جهت بهبود او انجام دهد.

    1 - مهمترین وظیفه خانواده

    به رسمیت شناختن بیماری در عضو خانواده

    است. متأسفانه خیلی از خانواده ها وجود بیماری روانی را در فرزند، همسر، یا والدین خود انکار می کنند. برای نمونه می گویند: پسر ما بیمار نیست، کارهایی که می کند دست خودش است و اگر بخواهد می تواند جور دیگری رفتار کند. اما خانواده نمی دانند که بیمار بیش از همه از وضعیت خویش رنج می برد و بدون کمک حرفه ای روان پزشک قادر به تغییر رفتار خود نیست و توقع بی جای بستگان بر مشکل او می افزاید.

    2 - دومین وظیفه خانواده،

    حفظ آرامش در محیط خانه و پرهیز از خرده گیری ها و سرزنش های ناموجه نسبت به بیمار

    است. برای نمونه، سرزنش یک دختر جوان مبتلا به اسکیزوفرنیک که چرا نمره هایت مانند گذشته درخشان نیست، موجب افزایش دید منفی او نسبت به خود و احساس بی ارزشی در وی می شود و رنج او را بیشتر می کند. انتقاد از یک بیمار اسکیزوفرنیک که چرا در کنکور دانشگاه قبول نمی شوی یا چرا به دنبال یک کار پردرآمد نمی روی؟ بر پریشانی او می افزاید و موجب تشدید نشانه ها و عود بیماری و طولانی شدن دوره درمان می گردد.

    3 - سومین وظیفه افراد خانواده،

    همکاری در درمان بیمار

    است، چه درمان های دارویی و چه درمان های روانی- اجتماعی. برای نمونه باید مراقب مصرف دارو توسط بیمار باشند و از اظهار نظرهای نامربوط راجع به دارو و درمان که شبیه دوستی خاله خرسه است بپرهیزند. برای نمونه : اگر دارو نخوری بهتر است! یا تو که حالت خوب شده، چرا باز هم دارو مصرف می کنی؟ یا : مصرف دارو خطرناک است، همسایه ما که داروی اعصاب می خورد چند وقت پیش یک ماشین به او زد و مُرد. اعضای خانواده باید بدانند تجویز، کاهش یا قطع داروی اعصاب فقط در صلاحیت روان پزشک است. چه بسیار خانواده ها که با توصیه های نابجا موجب طولانی شدن بیماری یا تشدید آن یا بروز عوارض برگشت ناپذیر بیماری مانند خودکشی فرد بیمار شده اند.

    گاهی اوقات خانواده بیمار اسکیزوفرنیک که پس از قطع سرخود داروها با برگشت نشانه های بیماری روبرو شده اند و به پزشک مراجعه می کنند و اظهار می دارند که ما نمی خواستیم داروی بیمارمان را قطع کنیم اما زمانی که او را برای دررفتگی مچ پایش نزد دکتر ارتوپد برده بودیم، دکتر وقتی فهمید داروی اعصاب می خورد به او گفت به جای دارو خوردن بهتر است ورزش کنی تا اعصابت قوی شود، بیمار ما هم دیگر دارو نخورد تا حالش بد شد. البته نمی توان به طور قطع صحت گفته های خانواده های بیماران را که متأسفانه مکرر هم شنیده می شود تأیید کرد، زیرا قاعدتاً پزشکان تخصص های دیگر هم لااقل آن اندازه دوره بیماری های روانی را گذرانده اند که چنین توصیه های خطرناکی به عمل نیاورند. به هر حال اگر هم پزشکی خارج از محدوده تخصصی خود چنین اظهارنظری کند بهتر است بیمار و خانواده او پرسش های خود را با روان پزشک معالج مطرح کنند.

    4 - چهارمین وظیفه خانواده آن است که

    با نوع بیماری و نشانه های بیماری مریض شان آشنا باشند

    و وضعیت او را همیشه زیر نظر بگیرند و در صورت برگشت نشانه ها بی درنگ با پزشک تماس حاصل کنند.

    5 - و سرانجام توصیه عملی برای خانواده هایی که بیمار اسکیزوفرنیک دارند این است که با شناسایی یکدیگر در محله خود گروه های خودیاری تشکیل دهند تا با استفاده از تجربیات و امکانات یکدیگر بتوانند در

    توانبخشی بیماران

    خود نقش مثبت و سازنده ایفا کنند. انجمن حمایت از بیماران اسکیزوفرنیک می تواند در این مورد به بیماران و خانواده های آنان راهنمایی و مشاوره ارائه دهد.

    دکتر فربد فدایی- روان پزشک

    با همکاری انجمن حمایت از بیماران اسکیزوفرنیا


        نظرات دیگران ( )

  • آسیب هاى روانى زنان
    نویسنده: عظیم جان ابادی سه شنبه 87/5/29 ساعت 10:57 صبح

    آسیب هاى روانى زنان


    از زمانى که فعالیت زنان در عرصه هاى مختلف سازندگى آغاز شد و زنان هم به نوعى گوشه اى از چرخ گردان اقتصاد را در دست گرفتند و خود را همانند مردان استوار و قدرتمند دانستند، دچار آسیب هاى روانى از جمله افسردگى  شدند که به یقین مى توان گفت افسردگى در زنان  دو یا سه برابر مردان است که آمارهاى ارائه شده از بیمارستان هاى روان درمانى گویاى این حقیقت هستند.

    بیشترین میزان آسیب روانى زمانى بر زنان وارد مى شود که بیش از تحمل و طاقت جسمى و روانى آنان از آنها توقع و انتظار داشته باشند. افسردگى و اضطراب  در این سخن اگر چه عمومى است و زن و مرد را شامل مى شود اما در زنان موقعیتى حساس تر دارد.

    گفتنى است که بیمارى هاى روانى یا هنجارهاى شخصیتى از نظر شدت و ضعف به دو دسته نـِوروزها و پسیکوزها تقسیم مى شوند که نـِوروز عبارت است از یک اختلال روانى که عملکردهاى اصلى شخصیت را در بر نمى گیرد و فرد نسبت به آن اختلال آگاهى دارد که اضطراب، وسواس ، هیسترى و ترس هاى مرضى از انواع رایج و شناخته شده نِـوروزها هستند. در یک نگاه کلى افسردگى، اضطراب و وسواس از انواع بسیار مهم اختلال هاى روانى هستند که به علت غلبه بروز حالات افسردگى در زنان افسردگى را به عنوان آسیب هاى روانى مى شناسیم.

    اما تفاوت نِـوروز و پسیکوز بر درجه آگاهى شخص از حالات خود مبتنى است. در این نوع اختلال روانى ارتباط بیمار با واقعیت قطع مى شود و با انسان هاى دیگر نیز نمى تواند ارتباط مناسب داشته باشد و به علت شدت این بیمارى و ناسازگارى اجتماعى بیمار باید بسترى شود زیرا آنها براى خود دنیایى مى سازند که در آن قدرت مطلق دارند.

    پسیکوزهاى مهم از نظر روان شناسان عبارت اند از: اسکیزوفرنى  (خود فراموشى) که به از خودبیگانگى بیمار تعبیر مى شود و عملاً نمى توان با این بیمار ارتباط برقرار کرد. همچنین مانیک – دپرسیو که از بیمارى هاى ادوارى به شمار مى آید. در دوره مانى بیمار کاملاً سرخوش، سرحال و برانگیخته است و به طور دائم شوخى مى کند و در دوره دپرسیون کاملاً افسرده، بى حال، بى علاقه به همه چیز و در خود فرو رفته است.

    راحله آهنى


        نظرات دیگران ( )

  • پایان افسردگى هاى زمستانى
    نویسنده: عظیم جان ابادی سه شنبه 87/5/29 ساعت 10:55 صبح

    پایان افسردگى هاى زمستانى


    در طول ماه هاى پاییز و زمستان، با کوتاه تر شدن طول روزها و کم شدن نور خورشید، برخى افراد غمگین و افسرده مى شوند و به زودى نیز بهبود پیدا مى کنند. افرادى که مبتلا به «اختلال تأثیر فصلى» یا به اصطلاح SAD هستند حالت افسردگى عمیق ترى را تجربه مى کنند. افراد مبتلا به این اختلال روحى تمایل پیدا مى کنند که بیشتر بخوابند، پرخورى کنند و در طول فصل هاى پاییز و زمستان دچار اضافه وزن مى شوند. آنها ممکن است احساس خستگى مفرط داشته باشند و از طرفى هم قادر نیستند برنامه منظم خود را انجام دهند. برخى افراد احساس افسردگى و تحریک پذیرى مى کنند و حتى اشتیاق خود را براى شرکت در تعاملات اجتماعى از دست مى دهند.

    تصور مى شود که این اختلال فصلى به دلیل اختلال و برهم خوردن سیکل خواب و بیدارى بروز می کند که در نتیجه کاهش نور خورشید در زمستان است.

    کاهش نور خورشید منجر به کاهش میزان ترشح هورمون ملاتونین مى شود که این امر نیز احساس خواب آلودگى و خستگى را در افراد مبتلا افزایش مى دهد. وقتى فصل بهار مى رسد این علائم به تدریج از بین مى روند.

    دکتر جاکوبز، مدیر اجرایى مرکز بازبینى بهداشت روانى و استاد روان شناسى دانشکده پزشکى هاروارد در این باره گفت: این اختلال یک مشکل واقعى است و نیاز به تشخیص و اغلب نیاز به درمان دارد که حدود 75 درصد زنان به آن مبتلا مى شوند. وى همچنین افزود: اگرچه این بیمارى معمولاً با حالت هاى شدید بیمارگونه و بسترى شدن همراه نیست اما ممکن است در برخى افراد تمایل به خودکشى به وجود آورد، و اگر چنین اتفاقى بیفتد این افراد باید فوراً با یک متخصص مراقبت هاى بهداشتى مشورت کنند. در اکثر موارد این اختلال بسیار خفیف از سوى خود فرد قابل کنترل است اما در برخى موارد نیاز به بررسى و رسیدگى وجود دارد.

    درمان این اختلال بستگى به شدت علائم آن دارد و ممکن است به سادگى قرار گرفتن در معرض نور خورشید و یا گذراندن ساعات بیشترى از روز در کنار پنجره در طول ماه هاى تاریک باشد. اما اگر علائم تشدید شوند، ممکن است به نور درمانى (قرار گرفتن در معرض نور مصنوعى) نیاز باشد و حتى در شرایط حادتر نیز روان درمانى و تجویز داروهاى ضدافسردگى  مورد نیاز است.


    زنان افسرده و آلرژى

    محققان علوم پزشکى اعلام کردند زنانى که دچار افسردگى شدید هستند بیشتر از دیگر زنان در معرض ابتلا به آلرژى  قرار دارند .این محققان تأکید کردند به نظر مى رسد آلرژی ها در مردانى نیز که شخصیت هاى حساس، عصبى و مضطرب دارند بیشتر بروز مى کنند. به گزارش خبرگزارى رویترز از نیویورک، این یافته ها که حاصل مطالعه بر روى سه هزار و سى و دو فرد بالغ آمریکایى است، نشان مى دهد بین رفتارهاى شخصیت عصبى و افسرده با انرژى رابطه برقرار است و این ارتباط بین زنان و مردان متفاوت است. خلق افسرده، احساس پوچى و غمگینى یا گریان بودن در اکثر اوقات روز و کاهش علاقه و لذت تقریباً در تمام فعالیت ها از نشانه هاى افسردگى هستند.


    علائم دیگر افسردگى

    شامل اختلال در خواب است که مى تواند به صورت پرخوابى و کم خوابى  باشد که هر شب وجود دارد و نیز کاهش یا افزایش اشتها که مى تواند منجربه کاهش یا افزایش وزن شود.

    همچنین بیماران افسرده ممکن است در حرکات خود کندى یا بى قرارى داشته باشند؛ آنها تقریباً هر روز احساس خستگى یا فقدان نیرو دارند، از دیگر علائم افسردگى احساس بى ارزشى یا گناه به صورت مفرط و نامتناسب است. کاهش توانایى در تمرکز فکر، و ناتوانى در تصمیم گیرى هم از دیگر نشانه هاى این بیمارى شایع اعصاب و روان محسوب مى شود. گاه افکار مکرر مربوط به خودکشى  نیز این افراد را آزار مى دهد. براى تشخیص افسردگى و شروع درمان، وجود دو علامت از نشانه هاى یاد شده که دست کم دو هفته نیز استمرار داشته باشند ضرورى است .

    روزنامه ایران


        نظرات دیگران ( )

  • نوسان خُلق نوجوانان را جدی بگیرید
    نویسنده: عظیم جان ابادی سه شنبه 87/5/29 ساعت 10:54 صبح

    نوسان خُلق نوجوانان را جدی بگیرید


    اکثر اوقات والدین از خلق متغیر نوجوانان خود شکایت دارند. گاهی خوشحال و سرخوش و منطبق با شرایط و گاهی افسرده، عصبانی و گوشه گیر. به هر حال نوجوانان با رفتارهایی مثل خوابیدن زیاد، تحریک پذیری و مقاومت در برابر دستورهای والدین، مشهورند. حالا با این بالا و پایین رفتن خلق، یک پدر و مادر نگران و مسؤول از کجا بداند رفتار نوجوانش طبیعی است یا به یک بیماری روانی مثل اختلال دو قطبی مبتلاست؟

    اختلال دو قطبی، دو قطب مخالف رفتاری

    این اختلال به بیماری «شیدایی – افسردگی» نیز معروف است و برای این که فرد را واقعاً مبتلا به این بیماری بدانیم باید علایم دقیق آن را بشناسیم وگرنه گاهی ناراحت بودن و گاهی خوشحال بودن دلیل بیماری نیست. بیشتر مردم گاهی اوقات دوره های افسردگی و یا خوشحالی «شیدایی» را تجربه می کنند که البته دلیل خاصی برای این رفتارها وجود دارد؛ اما اگر این دوره ها بدون دلیل مدام تکرار شوند باید به آن توجه کرد. در نوع بیمارگونه این رفتارها فرد ناگهان افسرده می شود، غمگین است، علاقه به فعالیت های معمول زندگی نشان نمی دهد، خواب و خوراکش به هم می خورد، احساس گناه می کند و حتی تمایل به خودکشی دارد. بعد از این دوره به ناگاه وارد مرحله «شیدایی» می شود به طوری که بسیار خوشحال است، انگار بهترین اتفاق زندگی برایش رخ داده است، جوک می گوید، زیاد حرف می زند و بسیار سرخوش است. این بیماران معمولاً بسیار خود بزرگ بین هستند. زندگی شخصی آنها بسیار پرماجراست، خواب آنها بسیار کم است و بسیار اجتماعی به نظر می رسند.

    اولین جرقه های بیماری

    معمولاً افراد بیمار بزرگسالی که از این بیماری رنج می برند مشکل را به سنین نوجوانی مربوط می دانند و تحقیقات نشان داده است اولین علایم در سن 17 سالگی بروز می کند. بنابراین شناخت به موقع بیماری به نوجوان مبتلا بسیار کمک می کند.

    در نوجوانان علایم به این صورت است که فرد به طور مثال 4 ساعت از روز را بسیار سرخوش است و انرژی زیادی دارد. در عوض 4 ساعت دیگر روز ناراحت است، افسردگی دارد، نمی خواهند با دوستانش باشد و گوشه گیر و منزوی است.

    معمولاً والدین چرخه سریع تغییر روحیه و خلق نوجوان را از حالت بسیار خوب به بسیار بد متوجه می شوند. این اتفاق هر روز، هر ماه و هر سال تکرار می شود و کاملاً متناوب است. معمولاً این افراد تصمیمات ناگهانی و عجیب و غریبی می گیرند مثلا می گویند «من به مدرسه نمی روم. آنجا هیچ چیز به من یاد نمی دهند. من که می خواهم رئیس جمهور یک کشور شوم، چرا باید به مدرسه بروم؟» این رفتار کاملاً خود بزرگ بینانه است و اصلاً عادی نیست. ضمناً این نوجوانان بسیار زیاد به طور غیرعادی به جنس مخالف علاقه نشان می دهند.

    چه عواملی در بروز این بیماری دست دارند؟

    مهمترین عامل، ارث است؛ یعنی افراد دیگری نیز در این خانواده به بیماری مورد نظر مبتلا بوده اند. البته مصرف بعضی داروها مثل کورتون ها، مواد حاوی کوکائین و بعضی بیماری ها مثل حمله مغزی، تومورها و صدمه به سر می تواند باعث بروز این بیماری شود.

    تشخیص یک نوجوان با خلق نوسان دار و یک نوجوان مبتلا به اختلال روانی دوقطبی کاری سخت اما شدنی است.

    اولین قدم آن است که اگر والدین به رفتار نوجوان مشکوک هستند، به سرعت او را به روانپزشک ببرند تا ارزیابی دقیق علمی انجام شود. توجه داشته باشید این کار بسیار مهم است و بدترین اتفاقی که می افتد آن است که شما کمی پول و یا وقت صرف این کار می کنید؛ اما اگر این مسأله را بررسی نکنید و مشکل ادامه پیدا کند، زندگی فرزندتان از بین خواهد رفت چرا که خطرات زیادی در انتظار او خواهد بود: ممکن است به علت تمایلات شدید جنسی ، مورد آزار و اذیت قرار گیرد، ممکن است آنقدر افسرده شود که به فکر خودکشی بیفتد و یا هزار مشکل دیگر؛ چرا که این نوجوانان به مصرف مواد مخدر و الکل هم تمایل بیشتری نشان می دهند.

    برای هر دردی درمان وجود دارد

    3 گروه دارو برای این افراد تجویز می شود که البته فرد مبتلا باید حتماً توسط روانپزشک بررسی شود و تحت نظر او دارو مصرف کند: داروی ضد مانیا (شیدایی) و داروهای نورولپتیک. آموزش خانواده و توضیح بیماری و علایم آن بسیار مهم است. مسؤولان مدرسه نیز باید از بیماری نوجوان مطلع باشند تا توقع آنها در تکالیف مدرسه با شرایط نوجوان منطبق باشد.

    در اکثر موارد، بیمار به دارو بخوبی جواب می دهد و اگر آن را منظم و طبق دستور مصرف کند وضعیت زندگی او طبیعی تر شده و نیاز کمتری به بستری پیدا می کند به طوری که می تواند ادامه تحصیل داده، شغل پیدا کند و ارتباط متعادلی با سایر افراد داشته باشد؛ اما در بعضی موارد بیمار به دارو پاسخ نمی دهد و ماهها طول می کشد تا ترکیب دارویی مناسب برای او در نظر گرفته شود و به صبر و حوصله بیشتری نیاز دارد. مسلماً اگر بیماری به موقع تشخیص داده شود، کنترل آن مؤثرتر بوده و مشکلات بیمار بسیار کم می شود.

    زن روز


        نظرات دیگران ( )

    <   <<   6   7   8   9   10   >>   >

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • ویژه نامه شهادت امام حسن مجتبی با بیش از 100 مطلب
    ادرس جدید سایت
    کپسولهای ترک اعتیاد، بلای جان معتادان
    کتامین
    روشهای نوین ترک سیگار
    [عناوین آرشیوشده]