در اوج عصبانیت با مشت حمله کنید منتها به کیسه بوکس ( قسمت اول)
بیش از 2000 سال از درگیری انسان برای مقابله با مشکلات عمومی خشم می گذرد. خشم به شکلی وحشتناک ارتباطات انسانی را ویران می کند و با وجود تلاش های بسیار همچنان عمومیت دارد. تقریباً هیچ چیز مخرب تر از پرخاشگری نیست. سنکا (SENCA) معلم و فیلسوف رومی، گفته است : "پرخاشگری تلافی یک ضایعه عاطفی و دگرآزاری ، همراه با تمرین ترساندن دیگری است که به صورت عادت درمی آید. از نظر وی خشم حتی از کشتن مهمتر است، زیرا هر فرد می تواند بدی ها را به شخص دیگری نسبت دهد."
اغلب ما کسانی را دوست نداریم و اگر آدم خوش اقبالی باشیم، موفق به اجتناب از آنها می شویم. مردمان اولیه روی زمین مهربان بودند و کلمه ای برای جنگ نداشتند. بررسی ها نشان می دهد که این طوایف از سنین پایین از رفتار بی ملاحظه کودکان ممانعت و همکاری را تشویق می کردند. بزرگسالان نیز همگی سعی داشتند الگوی خوبی و مهربانی برای کودکان باشند.
آنها بدون حضور دانشمندان بزرگ، تحقیق و کتاب و آموزش های مدرن، بدون برنامه ریزی دولت ها برای صلح و بدون داشتن مذاهب بزرگ، از فرهنگ زندگی کردن بدون پرخاش برخوردار بودند.
پس اگر قبایل بدوی می توانستند شیوه زندگی مسالمت آمیز را به بچهها بیاموزند، چرا ما نمی توانیم؟
گردنکلفتی، سرآغاز پرخاشگری
رفتار والدین الگوی کودکان است. مثلاً پدر و مادر مدام از فرزندان خود درخواست هایی دارند و چه بسا برای آنها خط و نشان می کشند. معمولاً وقتی کودک به والدین بیاعتنایی می کند، آنها نیز در مقابل، کاری را انجام نمی دهند. به این ترتیب به بچه ها بی اعتنایی آموخته می شود. در نهایت والدین از کوره درمی روند و کودک بی ادب را تنبیه می کنند. بنابراین با نشان دادن زور، بی رحمی را آموزش می دهند. از آنجا که بچه ها رفتار بزرگسالان را سرمشق قرار می دهند، کودک هم این رفتار را به شکل گردن کلفتی به دیگری انتقال می دهد. 20 تا 30 درصد کودکان در یکی از مراحل مدرسه گردن کلفتی را تجربه می کنند. پسران بیشتر تهدیدهای بدنی («میزنم»،«میکشم» و...) و دختران تهدیدهای اجتماعی («دوستت نخواهم داشت»، «به دیگران میگویم» و...) را به کار می بندند. قربانی این افراد کسانی هستند که معمولاً نسبت به آنها حساس و از نظر جسمی ضعیف و از نظر اجتماعی منفعل اند.
نتیجه این گونه تربیت والدین، پرورش کودکان گردن کلفتی است که در آینده مستعد ضعف سلامت روانی اند و احتمالاً به رفتارهای ضد اجتماعی، مصرف مواد مخدر، پرخاشگری، بیکاری، جرم، همسرآزاری، کودک آزاری و غیره دست خواهند زد.
به همین دلیل در سال 1996 در قوانین سوئد، فرد گردن کلفت را تبعیدی محسوب کردند تا به این ترتیب بر پذیرفته نبودن پرخاشگری تأکید کنند.
"روان شناسی اجتماعی"، ارونسون، الیور؛ ترجمهِ حسین شکرکن، تهران
لینک ها