شما حق دارید" نه " بگویید!
" حالا چند دقیقه دیگر بنشین، نترس، دیر نمی شه! " ، " قربون دستت این بچه ما را نگهدار تا ما از خرید برگردیم" ، " نمی شه! باید امشب به مهمونی بیای وگرنه دلخور می شم" ، " می بخشید، امشب خانم بچه ها هوس کردن برن گردش. قربونت اون ماشینتو یه دو ساعت بده ممنون می شم" و...
بدون شک همه ما بارها و بارها با مواردی این چنینی برخورد کرده ایم و چه بسا گاهی به دلیل عدم تمایل روحی و یا قرار داشتن در موقعیتی خاص، از ته دل آرزو کرده ایم که ای کاش چنین چیزی از ما خواسته نمی شد. پاسخ شما در این گونه مواقع چیست؟ آیا جرأت می کنید با صراحت تمام " نه" بگویید؟ آیا وقتی در یک جمع قرار می گیرید، به خود اجازه می دهید نظراتی را که با آن مخالف هستید رد کنید؟ یا اینکه مانند بسیاری افراد ، در رودربایستی گیر می کنید و برای رعایت قاعده " مردم داری" با کراهت ، اینگونه خواسته ها را اجابت می کنید؟
خانم" کارین سوئیت" در کتاب خود با نام( چگونه" نه" بگوییم) در توضیح این که چرا بسیاری از ما و به ویژه زنان، اغلب وقتی از ته دل مایلیم " نه" بگویم، باز کلمه ای " بله" را بر زبان می رانیم می نویسد: " به عنوان یک زن ، ما به گونه ای تربیت شده ایم که مطلوب و مورد قبول دیگران باشیم . ما می خواهیم دیگران دوستمان داشته باشند و ناتوانیمان در" نه" گفتن ، در واقع از عدم خود باوریمان سرچشمه می گیرد . ما فکر می کنیم اگر مطلوب دیگران زندگی کنیم، به ما مدال لیاقت خواهند داد و به ما می گویند آدم های فوق العاده ای هستیم، نازیم و با تمام وجود از ما قدردانی خواهند کرد ؛ عملی که هیچگاه شاهد آن نخواهیم بود" وی ادامه می دهد:" شاید گفتن" نه" به نظر ساده بیاید ولی از بچگی درمخ ما فرو کرده اند که " نه" کلمه ی زیبایی نیست، گفتن آن گستاخی است. دور از نزاکت است، باعث رنجش دیگران می شود.
وقتی در کودکی هرگز به شما اجازه نمی دهند" نه" بگوئید، در بزرگسالی نیز گفتن آن برایتان واقعاً مشکل خواهد بود . در این زمینه ، خانم " سوئیت" می نویسد: " ما از خانواده هایی مستحکم و منسجم که به آنها خو گرفته باشیم، برخوردار نیستیم و زندگی نیز به سرعت در جریان است. همه درگیرودار زندگی گرفتارند و ما احساس تنهایی و غربت می کنیم. اینکه می خواهیم مورد پسند دیگران باشیم چه بسا عکس العملی باشد که برای مقابله با این شیوه زندگی انتخاب کرده ایم."
گرچه ریشه قبول درخواست دیگران و پرهیز از بیان" نه" در فرهنگ ایرانی - اسلامی ما با آنچه در کتاب خانم " سوئیت" به آن اشاره شد تفاوت هایی فاحش و زیربنایی دارد ولی در این که گفتن" نه" گاهی واقعاً ضروری است شکی نیست! پس چگونه می توان این کلمه را بر زبان راند، بی آنکه سوء تفاهمی پیش آید؟ آیا شما با روش های انجام این کارآشنا هستید؟ در زیر چند روش ارائه شده است که می توانند در اینگونه مواقع به شما کمک کنند:
روش " رکورد شکنی"!
این روش را می توان به صورت رودررو و یا از طریق تلفن پیاده ساخت و زمانی مورد استفاده قرار می گیرد که طرف مقابل شما مایل به شنیدن پاسخ " نه" از شما نیست. اینگونه افراد تصور می کنند اگر به شما اصرار کنند ، سرانجام رضایت شما را جلب خواهند کرد. تنها کاری که در مقابل این افراد باید انجام دهید گفتن" نه" و باز هم " نه" است. لازم نیست حتماً گفتن " نه" به صورت قهرآمیز باشد ، بلکه می توان از جملاتی ملایم نیز استفاده کرد. در حالی که لبخند بر لب دارید و با صدایی آرام بگویید:" می بخشید، ولی واقعاً نمی توانم برای شام بیایم. امشب گرفتارم ، " فقط فراموش نکنید که در مقابل اصرارهای مکرر مخاطب خود کوتاه نیایید. اگر شخص مورد نظر را نمی شناسید، مثلاً اگر فرد مزاحم ، فروشنده ای دوره گرد است که می خواهد هر طور شده جنس خود را به شما بفروشد، بهتر است از عبارات خشن و قهرآمیزتری استفاده کنید. مثلاً بگویید:" ببین آقا، صدبار به شما گفتم لازم ندارم، می فهمی؟" این روش کلیدی ترین سلاح " نه " ای است که می توانید از آن برای خلاصی از دست کسی که واقعاً می خواهید از شر او خلاص شوید استفاده کنید.
روش "ساندویچ"!
این روش برای افرادی به کار می رود که احساس می کنید باید با ملاطفت بیشتری با آنها برخورد نمایید( مثل سالمندان و یا کسانی که تازه با آنها آشنا شده اید و نمی خواهید از شما برنجند). در این روش شما یک " نه" درست و حسابی را بین دو جمله مثبت می پیچید وبه فرد مقابل تحویل می دهید. مثل این عبارات:" از دعوت شما خیلی ممنونم، ولی نمی توانم امشب بیایم. امیدوارم به شما خوش بگذرد."
روش " ساندویچ وارونه"!
اگر به یک " نه" قوی تر احتیاج دارید، می توانید جمله خود را با " نه" شروع نمایید، میانه کلام را با جمله ای زیبا تغذیه کنید و در آخر، یک " نه ، دیگر به کار برید. این روش برای " نه" گفتن به همکاران یا افراد سختگیر بسیار مناسب است. مثل : " خیر واقعا از آمدن به کنفرانس معذورم. خیلی دوست داشتم می توانستم بیایم و امیدوارم همه چیز به خوبی پیش برود. اما متاسفم که باید بگویم نه".
روش " نه، اما"...!
اگر از شما درخواستی می شود که مایل به پذیرش آن نیستید، می توانید آن درخواست را با یک پیشنهاد جدید جایگزین نمایید. مثلاً وقتی یکی از آشنایان، شما را برای رفتن به یک مهمانی تحت فشار قرار می دهد و شما از قبل نقشه دیگری برای آن روز دارید می توانید از عبارتی شبیه:" نه ، ولی هفته بعد وقت دارم، ممکن است تغییرش بدهید؟" استفاده کنید.
رعایت احتیاط
همیشه هنگام گفتن " نه" جانب احتیاط را در نظر بگیرید تا جایی که می توانید برای خود فرصت ذخیره کنید. شاید درحال حاضر فکر می کنید مایل به انجام کاری نیستید، ولی چند ساعت بعد نظرتان عوض شود. بنابراین هر وقت به شما پیشنهادی شد که مشتاق پذیرفتن آن نبودید، مستقیماً " نه" نگویید. می توانید به جای آن ازجملات جانشینی مثل: " می شه راجع به اون فکر کنم؟" یا " فردا خبرش را به شما می دهم" استفاده نمایید.
مَثل ِ( در) ور ( دیوار) را به کار ببندید!
بسیاری ازافراد عادت کرده اند به در بگویند تا دیوار بشنود که ما بلافاصله اصل پیام را دریافت می کنیم و به آن " بله" می گوییم. واقعا شگفت انگیز است که چقدر بدون آنکه مستقیماً از ما انجام کاری خواسته شده باشد، ما برای انجام آن کار" بله" گفته ایم. اگر واقعاً می بینید حوصله، وقت ، یا توان انجام کار درخواستی را ندارید و یا فرد مذکور ، نه از سر ناچاری یا آبرومندی ، که به دلیل زبل بودن درخواست خود را با این شیوه مطرح کرده است، درخواست و حرف او را نشنیده بگیرید.
سخن آخر:فراموش نکنید که:
شما حق دارید" نه" بگویید.
گفتن" نه" گستاخی نیست، یک امر طبیعی است.
اگر به جا " نه " بگویید ، نه تنها از احترام شما کاسته نخواهد شد ، که حتی براین احترام افزوده می گردد.
اگر به جا " نه" بگویید بیشترخودتان را دوست خواهید داشت .