اعتماد به نفس
چگونه اعتماد به نفس را در کودک پرورش دهیم ؟
اعتماد به نفس (Self – esteem )زره و سلاح کودک در مقابله با دنیای خارج و دست و پنجه نرم کردن او با مسائل و مشکلات آن است . کودکانی که احساس خوبی نسبت به خود دارند ، در برخورد و مبارزه با تعارضات و فشارهای منفی موفق ترند . آنها به سهولت لبخند زده و از زندگی لذت می برند . این کودکان واقع گرا و خوش بین هستد . در مقابل ، کودکانی که اعتماد به نفس کمتری دارند ، مقابله با مسائل و مشکلات ، منبع اصلی و عظیم اضطراب و ناکامی آنهاست .
کودکانی که تصویرخوشایندی از خود ندارند و خود را ضعیف و ناتوان می پندارند ، اوقات سختی در رویارویی با مسائل و مشکلات خواهند داشت . اگر آنان اسیر افکار خود انتقادی مانند « من خوب نیستم » یا « من نمی توانم هیچ کاری را درست انجام دهم » شوند ، یقینا به افرادی مطیع ، منفعل ، منزوی و یا افسرده تبدیل خواهند شد و به محض مواجهه با مسئله ای جدید ، پاسخ آنها به سرعت « نمی توانم » است.
بهتر است بدانید ، نقش شما به عنوان والدین کودک ، در ایجاد و تقویت « اعتماد به نفس » در فرزندانتان اهمیت زیادی دارد
.
« اعتماد به نفس » چیست ؟
برای تجهیز کودکتان به ابزاری که به تقویت اعتماد به نفس او کمک کند ، قبل از هر جیز لازم است واژه « اعتماد به نفس» را بهتر بشناسید . برایان مسینگز ، روانشناس اطفال ، « اعتماد به نفس » را چنین تعریف می کند :
« اعتماد به نفس » مجموعه ای از باورها و احساسات است که ما درباره خود داریم
.
تعریفی که ما از خود داریم ، با همان مقدار و کیفیت بر انگیزشها ، بازخوردها و رفتارهای ما تاثیر دارد . این الگوها در دوران اولیه زندگی ، در حدود سن 3 یا 4 سالگی شکل می گیرند . کودکان در این سن در حال کشف بسیاری از ایده ها و باورها و رسیدن به نتایجی هستند که در همان سنین شروع به شکل گرفتن و تثبیت شدن می کند ، اما این فرایند حتی قبل از این سن شروع شده است . زمانی که یک نوزاد یا طفل نو پا به مرحله مهمی از زندگی می رسد ، حس کمالی را تجربه می کند که تکیه گاه رشد اعتماد به نفس در او خواهد بود .
زمانی که کودک پس از تلاشهای پی در پی و ناموفق ، قادر به بردن قاشق به دهان می شود ، یک حس توانستن را تجربه می کند ؛مفهوم موفقیت درپی تلاشهای پی در پی .
همچنان که کودک تلاش می کند ، شکست می خورد در باره توانمندیهای خود به باورهایی می رسد و در همان زمان ، بر اساس تعاملاتش با سایر افراد ، در حال شکل دادن افکاری در باره « خودش » می شود.
این همان عاملی است که نقش کلیدی والدین را در کمک به شکل گیری سالم و درست « ادراک از خود » کودک نشان می دهد .
اعتماد به نفس همچنین می تواند به عنوان ترکیبی از احساس قابلیت و احساس عشق و محبت تعریف شود . کودکی که با موفقیت هایش شاد است ، اما عشق را احساس نمی کند ، نهایتا" ممکن است احساس اعتماد به نفس کمتری را تجربه کند . کودکی که مورد محبت واقع می شود ، اما در رابطه با توانمندی هایش مردد است نیز ممکن است پنداره ضعیفی از خود داشته باشد . اعتماد به نفس زمانی حاصل می شود که بین این دو ، یک تعادل درست حاصل شود. .
علائم و نشانه های اعتماد به نفس
همچنانکه کودک رشد می کند ، روند اعتماد به نفس در او تغییر می یابد و با شرایط مختلف تطبیق داده می شود چرا که این روند ، از طریق تجربیات و ادراکات کودک شکل می گیرد .
کودکی که اعتماد به نفس ضعیفی دارد ، تلاشی برای تجربه های جدید انجام نمی دهد ، در باره خود منفی بافی می کند و چنین عباراتی را به کار می برد : « من احمقم » ، « من هرگز این کار را یاد نمی گیرم » و یا « کسی به من اهمیت نمی دهد » . او تحمل ناکامی را ندارد و به سادگی عقب نشینی می کند ؛ منتظر است کسی به او کمک کند و کارش را انجام دهد . این گونه کودکان موانع و شکستهای موقتی و زودگذر را به عنوان شرایطی غیر قابل تحمل ، سخت و دائمی تلقی می کنند و این به معنای غلبه حس بدبینی و بدی مطلق است .
کودکی که اعتماد به نفس خوبی دارد ، از تعامل با دیگران و شرکت در فعالیتهای گروهی لذت می برد و در نهادهای اجتماعی به دنبال کسب استقلال است . او مشتاق یافتن علائق جدید می باشد و هنگام رقابت و برخورد با مسائل ، به دنبال یافتن راه حل است چنین کودکی ناخشنودی اش را بدون تحقیر خود یا دیگران اعلام می دارد و به جای اینکه بگوید : « من یک کودنم » می گوید : « من این را نمی فهمم » و نقاط قوت و ضعف خود را شناخته آنرا می پذیرد . در این گونه کودکان ، حس خوش بینی غالب است .
اما نقش والدین در کمک به این کودکان چیست ؟