علل خودکشی
- اختلالات روانی : از جمله اعتیاد به مواد مخدر و مشروبات الکلی ، بیماری افسردگی ، بیماری اسکیزوفرنیا ( نوعی بیماری وخیم روانی که فرد دچار توهم و هذیان می گردد)، حملات اضطرابی شدید توأم با ترس و وحشت ، ترس های مرضی ، حالات خشم ، و عصبانیت های ناگهانی .
آمار نشان می دهد که 95 % از افرادی که خودکشی می کنند دچار اختلال روانی هستند، از جمله 80 % بیماران افسرده ، 10 % بیماران اسکیزوفرنی ، 5 % افرادی که دچار زوال عقل و حالات هذیانی هستند خودکشی می کنند.
نظریه روانکاوی : از دیدگاه روانکاوی ، خشم و خصومت درونی و ناخود آگاه نسبت به فرد مورد علاقه به آن حد زیاد است که می خواهد آن فرد را به قتل رسانده و بکشد ؛ اما چون توان انجام آن را ندارد دچار کشمکش شدید می گردد و این کشمکش بین علاقه و خشم ایجاد می شود و در نتیجه برای رهایی از این کشمکش دست به خودکشی می زند. ( همان گونه که ذکر گردید این حالت و این کشمکش اغلب ناخودآگاه است و فردی که خودکشی می کند آگاهی روشنی از این حالت و کشمکش ندارد) به زبانی دیگر، نفرت به وجود آمده و ناخودآگاه موجب بروز و ایجاد احساس گناه می گردد که فرد اقدام به خودکشی می نماید .
موضوع و یا علت دیگر : عدم هماهنگی بین انگیزه های فرد و عدم توانایی در برآورده نمودن و یا برآورده شدن انگیزه ها و عدم سازگاری بین این دو حالت ، می تواند عاملی باشد که فرد اقدام به خودکشی نماید .
عوامل دیگر خودکشی :
- فرار از ناملایمات و شکست ها .
- فرار از فشارهای روانی که احساس می شود یا به نظر می رسد که پایان ناپذیر است.
- فرار از احساس گناه شدید.
- فرار از مجازات شدن .
- میل به خودآزاری شدید. ( به این دلیل با تیغ ، چاقو و یا امثال این ها به خود آسیب می رسانند.)
- آرزوی مرگ و مردن.
- احساس ناامیدی ، بیچارگی و درماندگی .
- سعی در نشان دادن درد درونی خود. ( خودکشی می تواند نوعی رفتار باشد که می خواهد از این طریق به دیگران بفهماند که تنهاست.)
- ترس از تغییر موقعیت هایی که ممکن است و یا احتمال دارد اتفاق بیفتد و فرد چنین احساس می کند که این تغییر برای وی غیر قابل تحمل است .
- به وسیله خودکشی کردن ، می خواهد دیگران را تنبیه نماید ( فرزندانی که خودکشی می کنند ، با خودکشی کردن می خواهند پدر یا مادر ، یا هر دو را تنبیه نمایند. )
- به وسیله خودکشی می خواهد خشم و عصبانیت خود را نشان دهد.
- فردی که خودکشی می کند هیچ گونه انگیزه یا نیازی برای زیستن و زندگی کردن ندارد.
نظریه یادگیری : در این نظریه "خودکشی" ارتباط مستقیم و تنگاتنگ با موارد زیر دارد : بافت جامعه ، کشمکش های ناخودآگاه ، فشارهای اجتماعی ، فشارهای روانی ، فشارهای اقتصادی ، فشارهای خانوادگی و ...
زمانی که در یک جامعه انسان ها راه حلی برای رهایی از فشارهای گوناگون پیدا نمی کنند به ناچار خودکشی می کنند و خودکشی را راه حل نهایی دانسته و به آن فکر می کنند. این گونه خودکشی ها می توانند موجب شوند که دیگران نیز به چنین راه حلی فکر کنند و آن را مورد نظر قرار دهند و سرانجام اقدام به خودکشی نمایند. در بعضی از خانواده ها افراد آن خانواده یاد می گیرند که خودکشی بهترین راه حل برای رهایی از فشار یا کشمکشی است که در خانواده وجود دارد. البته خودکشی که به طور تکراری در افراد یک خانواده دیده می شود می تواند جنبه ارثی و ژنتیک داشته باشد.
بعضی از نظریات و دیدگاه های دیگر:
- عده ای به این دلیل خودکشی می کنند که به خواب ابدی بروند.
- عده ای به این دلیل خودکشی می کنند که بعد از مرگ تولدی دیگر خواهند داشت .
- عده ای به این دلیل خودکشی می کنند که خود را از بسیاری از غرایزی که قبول ندارند و در وجودشان وجود دارد نجات دهند.
- عده ای به این دلیل خودکشی می کنند تا از این طریق قدرت و توانایی خود را به دیگران نشان دهند.
جامعه شناسان بر این عقیده اند که خودکشی پدیده ای است ناشی از فشارهای اجتماعی که بر روی بعضی ازافراد جامعه اِعمال می گردد و در نتیجه ، این قبیل افراد قربانیان جامعه اند. و از سوی دیگر این حقیقت وجود دارد که رضایت از زندگی باعث قوی شدن انگیزه ادامه حیات و لذت بردن از زندگی می گردد ؛ در غیر این صورت میل به خودکشی شدت می یابد.
منبع: www.mohsenazizi.blogfa.com