سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کل بازدیدها:----1339936---
بازدید امروز: ----120-----
بازدید دیروز: ----96-----
انواع مواد مخدر - موسسه آسیب های اجتماعی ستایشگران زاهدان
 
 
  • درباره من
    انواع مواد مخدر - موسسه آسیب های اجتماعی ستایشگران زاهدان
    عظیم جان ابادی
    وبلاگ موسسه آسیب های اجتماعی ستایشگران به شماره ثبت 174 واقع در زاهدان با اهداف کاهش آسیب و مواد مخدر ایدز که از جمله کارهای موفق این موسسه افتتاح اولین مرکزDIC(مرگز کذری معتادین )جنوب شرق کشور تحت حمایت معاونت امور فرهنگی و پیشگیری بهزیستی س و ب ادرس مرکز زاهدان خیابان هیرمند شمالی بین هیرمند 47و49که این مرکز توانسته با تحت پوشش قراردادن بیش از 400معتاد گذری در یه سال گذشته در یکی از محله ای محروم شهر زاهدان امارخوب و قابل توجهی از خود به جای گذارد.ضمنا تمام سوالات شما رادر مورد ایدز-اعتیاد-آسیب های اجتماعی- مهارت های زندگی-ترک اعتیاد- جوابگو می باشد. تلفن های تماس:05414508964-09395438549وهمچنین در زمینه ترک اعتیاد و خدمات مشاوره ایی و حمایتی ویژه معتادین در شهر زاهدان به صورت رایگان همکاری مینماید
  • لوگوی وبلاگ
    انواع مواد مخدر - موسسه آسیب های اجتماعی ستایشگران زاهدان

  • پیوندهای روزانه
  • فهرست موضوعی یادداشت ها
  • مطالب بایگانی شده
    انواع مواد مخدر
    ایدز
    ترک اعتیاد
    همایش و کارگاه اموزشی موسسه ستایشگران
    بهداشت و سلامت
    دهان و دندان
    سلامت چشم ها
    کودکان
    داروها
    زنان و بارداری
    بیماری های کلیه
    بیماران دیابتی
    سرطان ها
    خون
    خواب و استراحت
    مراقبت از پا و کمر
    بزرگان علم پزشکی
    گوش حلق بینی - مو
    شناخت بیماری ها
    محیط زیست
    مضرات سیگار
    حجامت
    بیماری قلبی
    صرع
    سلامت روح و روان > آرامش ؛ عصبانیت
    سلامت روح و روان > معلولیت
    اعتماد به نفس و عزت نفس ؛ موفقیت ؛ کمرویی
    فقر بیکاری
    خودکشی
    دختران فراری و فحشا
    طلاق
    آسیب های اجتماعی مراکز غیر دولتی
    سلامت روح و روان > افسردگی ؛ بیماری های روانی
    مهر 1387
  • لینک دوستان من
    وبلاگ تخصصی حضرت معصومه «کریمه اهل بیت »
    عرشیان خاک نشین «شهید مرتضی بصیری»
    کریم اهل بیت
    تنها ترین سردار
    لینک باکس وبلاگ های مذهبی
    عاشقان وصال
    خط سبز
    وصال
    انتظار سبز
    حضرت مهدی عج
    هَل مِن ناصر یَنصُرنی
    خورشید خیبر
    نگاهی نو به فردا
    هرچه می خواهد دل تنگت بگو(مشاوره و مقاله)
    مشکی رنگه عشقه
    ای تشنه لب
    پوست کلف
    عــــشقـــــولـــــک
    اتحادیه دانش آموزی سیستان و بلوچستان
    انجمن طنین تفتان(ملی،مردمی،مستقل)
    .•¤ خانه آرزو ¤•.
    شیعه مذهب برتر Shia is super relegion
    دست خط ...
    فرشتگان رنجور
    ماورای سکوت
    بهترین آرزو هایم تقدیم تو باد.
    دم مسیحائی
    احساس با تو بودن
    گل یخ
    خلوت من
    دل نوشته های یک دختر شهید
    پشت جبهه
    شب مهتابی
    مه نو سفر
    وبلاگ شخصی محمدعلی مقامی
    او برای دم هر ثانیه ام رحمتی بود عظیم!
    نان ، عشق ، موتور هزار
    پلاک هشت
    کجایند مردان بی ادعا؟
    به برادرم مسیح
    کجایید ای شهیدان خدایی
    .:: رویش عشق::.
    در فراق وطنم
    امید آخر
    یک قدم تا پشت خاکریز
    قدرت شیطان
    آقاشیر
    بررسی عوارض استمناء و راه های ترک آن
    دل نوشته های کودک خیابانی
    تام ( تفکر - ایمان - محبت )
    سجاده ای پر از یاس
    تا ریشه هست، جوانه باید زد...
    خلوت تنهایی
    پرسه زن بیتوته های خیال
    فتوبلاگ
    آسیبهای اجتماعی
    آنالیز ریاضی قرآن
    مذهب عشق
    عاشق آسمونی
    .: شهر عشق :.
  • لوکوی دوستان من
  • اوقات شرعی
  • اشتراک در وبلاگ
     
  • وضعیت من در یاهو
  • مورفین
    نویسنده: عظیم جان ابادی جمعه 87/4/28 ساعت 7:36 عصر

    در سال 1804 میلادی اولین الکالوئید تریاک  که شناخته شد  مورفین(morphine) نامگذاری کردند که از کلمه مورفئوس (Morpheuse)خدای رویای یونان باستان مشتق شده بود . از سال 1850م. که سرنگهای تزریقی زیر جلدی به بازار آمد ، استفاده از آن گسترش بیشتری پیدا کرد.مورفین از تریاک استخراج میشود و یا مستقیما از ساقه خشخاش بدست می آید و به صورت پودری کریستالی به رنگ قهوه ای روشن و یا سفید می باشد.

    مورفین به اشکال قرص، کپسول، پودر یا محلول عرضه می شود و از طریق خوراکی، کشیدن از راه مجاری تنفسی و تزریق زیر پوستی و داخل سیاهرگی مورد استفاده قرار می گیرد.شروع مصرف ‹‹ مورفین ›› را متخصصان به ‹‹ ماه عسل ›› تعبیر می کنند. زیرا ‹‹ مورفین ›› تمام احساسها را تغییر می دهد، و به تجربه های ادارکی، خلقی و حسی و اساساً ارتباطات شخص با دنیای خارج، ظاهر دلنشینی می بخشد. این لذت در ابتدا در مورد احساسات داخلی نامشخص، بسیار شدید است.

    کارکرد ذهنی در سطوح بالا مانند قدرت استدلال نه تنها دچار اشکال نمی گردد، بلکه عملکرد آن با شور و هیجان زیاد توأم است. البته پس از مدتی مصرف، عادت پدیدار می گردد و شخص به ناچار مقدار مصرفی خود را افزایش می دهد.

    اضطراب که خود جزئی از درد و رنج وابسته به کمبود احتمالی در اعتیاد است، سبب می شود که شخص علاوه بر افزایش مقدار مصرفی خود، فواصل مصرف را کاهش داده و به این شکل از بروز علائم کمبود و اضطراب احتمالی جلوگیری نماید.

    البته افرادی هستند که مصرف روزانه خود را بدون افزایش قابل ملاحظه ادامه می دهند، و زندگی خود را براساس ریتم سرنگ ها قرار داده و به کار و زندگی معمولی خود مشغول می باشند. اما افراد دیگر قادر به تداوم کار و فعالیت نبوده و دائماً درپی بالا بردن مقدار مصرفی و پر کردن سرنگ های بعدی هستند.

    اختلاف مورد اشاره مربوط به سازمان روانی – شخصیتی فرد و قدرت او در کنترل تمایلات و ارضا آن است. اما در اکثر موارد، اعتیاد به مشتقات ‹‹ تریاک ›› به طور عام و به ‹‹ مورفین ›› به طور خاص، موجب زوال سریع فیزیکی ، روانی و اجتماعی می گردد، و افرادی که قدرت ذهنی خود را حفظ کرده اند، رنج فراوان می کشند. زیرا دیگر از ماه عسل خبری نیست، بلکه فقط لحظات پر اضطراب و سختی وجود دارد که شخص به پرکردن سرنگ فردای خود می اندیشد.

    مرفین به صورت امروزی برای از بین بردن درد از قرن 19 م. سابقه دارد و از حیث طبقه بندی فارماکولوژی، تضعیف کننده سیستم مرکزی اعصاب می باشد.

    منبع:www.mohsenazizi.blogfa.com


        نظرات دیگران ( )

  • 90 درصد اعتیاد با مشروب و سیگار آغاز میشود
    نویسنده: عظیم جان ابادی جمعه 87/4/28 ساعت 7:35 عصر

    عضو اتاق فکر پیشگیری از اعتیاد ستاد مبارزه با مواد مخدر با هشدار نسبت به افزایش سرعت شیوع مصرف مشروبات‌ الکلی در جمعیت دانش‌آموزی و دانشجویی و با اظهار تاسف از مغفول ماندن برنامه‌ریزی مناسب برای کاهش این سرعت، تصریح کرد: متاسفانه از آنجا که اعتیاد تنها مصرف تریاک و مشتقاتش برای جامعه تبیین شده و اطلاع‌رسانی لازم نیز در مورد مضرات الکل صورت نگرفته است، هنوز به یک مصرف کننده الکل به عنوان معتاد نگاه نمی‌شود که این تصور نادرست، شیوع مصرف الکل به ویژه در سنین زیر 30 سال را به شدت افزایش داده است.

    دکتر فرهاد طارمیان در گفت‌وگو با خبرنگار «اجتماعی» ایسنا، ضمن بیان مطلب فوق، با اشاره به مغفول ماندن فرهنگ‌سازی لازم در مورد مضرات الکل گفت: طبق نتایج بررسی‌های RSA یا ارزیابی سریع مصرف مواد مخدر از جمعیت نمونه شش هزار نفری معتادان ایرانی، بیش از 90 درصد معتادان کشور اعتیاد را با سیگار و مشروب آغاز کرده‌اند.
    وی به برخی عوارض مصرف الکل اشاره و اظهار کرد: مهم‌ترین عارضه مصرف دراز مدت الکل، اعتیاد به این ماده است و لذا همه تبعات و اثرات منفی رفتاری و اجتماعی اعتیاد به مواد مخدر در اعتیاد به الکل نیز مشاهده می‌شود.
    عضو اتاق فکر پیشگیری از اعتیاد ستاد مبارزه با مواد مخدر، اختلالات خلقی اعم از افسردگی‌های خفیف و شدید، اختلالات اضطرابی مانند اضطراب‌های فراگیر و حمله‌های اضطرابی شدید و همچنین اختلالات جنسی اعم از بی‌تفاوتی نسبت به جنس مخالف و کاهش موفقیت در انجام روابط جنسی را از عمده عوارض مصرف دراز مدت الکل برشمرد.

    این روانشناس بالینی همچنین مصرف خانوادگی الکل در بسیاری از خانواده‌های ایرانی را از نتایج فقدان فرهنگ‌سازی لازم در زمینه اعتیادآور بودن مشروبات الکلی برشمرد و با بیان این که الکل تنها ماده اعتیاد‌آوری است که معمولا که مصرف خانوادگی دارد، افزود: متاسفانه اطلاع‌رسانی در زمینه مضرات الکل تا حدی مغفول مانده است که در برخی خانواده‌ها، فرزندان به همراه والدین الکل مصرف می‌کنند و والدین نیز بدون هیچ احساس نگرانی از این بابت، اقدامی برای منع فرزندانشان از مصرف مشروبات الکلی انجام نمی‌دهند.
    وی در ادامه با تاکید بر نادرست بودن اعتقاد رایج در جامعه مبنی بر اعتیادآوری کمتر الکل نسبت به مواد مخدر و همچنین لزوم اطلاق عنوان معتاد به مصرف کنندگان الکل، نسبت به افزایش شیوع مصرف الکل در جامعه با توجه به در دسترس‌تر بودن و سهل‌الوصو‌ل‌تر بودن آن نسبت به مواد مخدر هشدار داد.
    عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی زنجان همچنین با اشاره به دشوار بودن ترک مصرف الکل به ایسنا، گفت: قطع مصرف الکل با توجه به عوارض بسیار آن، دشوارتر از برخی مواد مخدر است که البته در این زمینه نیز اطلاع‌رسانی لازم صورت نگرفته است.
    وی در پایان هشدار داد: سوءمصرف الکل، یعنی مصرف تفنی آن، علاوه بر تقویت زمینه اعتیاد به این ماده در فراهم کردن زمینه وابستگی و اعتیاد هم زمان به مواد مخدر نیز بسیار موثر است که این امر گرایش به درمان و قطع مصرف را بیش از پیش دشوار می‌کند.


        نظرات دیگران ( )

  • کراک مهلک ترین مخدر
    نویسنده: عظیم جان ابادی جمعه 87/4/28 ساعت 7:35 عصر

     

    « کراک » آشناترین مخدربرای معتادین به مخدرهای صنعتی است . این مخدر آنقدر تخدیرکننده است که حتی با یکبار مصرف آن شخص آنچنان به آن وابسته می شود که ترک آن تقریبا غیرممکن و اعتیاد به آن حتمی است .
    تقریبا هرگونه حالت تحرک و نشاط روحی و جسمی که توسط مواد اعتیادآور ایجادشود با حس بی حالی و لختی همراه خواهد بود و هر چه قدر مقدار به اصطلاح « پرواز » شادمانه حاصل از مصرف این مخدر بالاتر باشد « سقوط » و احساس خماری و افسردگی پس از آن نیز شدیدتر و طولانی تر خواهد بود.
    اعتیاد به کراک ازهمین جا آغاز می شود زیرا نیاز به فرار از این حالت ناگوار موجب مصرف مجددکراک شده وپس ازبرطرف شدن تاثیر اولیه حالت افسردگی این بار شدیدتر از قبل باز می گردد و این چرخه ادامه یابد تا فرد معتاد کاملا از پای در آید.
    مثل دیگر مخدرهای صنعتی آمار توزیع و مصرف کرک در جوامع مختلف به چند دلیل بالاست اول دلیلی که باعث بالابدون این آمار می شود ارزان بودن آن در قیاس با مخدرهایی مانند کوکائین و به طور طبیعی فروش بیشتر آن است و دلایل بعدی این می باشد که این مخدر و مخدرهای مانند آن به شکلی ساده استعمال می شوند و علاوه بر همه اینها به واسطه حجم کم پنهان کردن آن هم ساده است .
    تدخین کرک در مصرف کننده حس نشاط ظاهری شدیدی به دنبال دارد که حدود 5 تا 7 دقیقه به طول می انجامد اما پس از آن با افسردگی حاد احساس بی ارزش بودن و ولع فراوان برای مصرف مجدد این ماده ادامه می یابد.
    در یک دوره زمانی بسیار کوتاه این ماده کنترل مصرف کننده را در دست می گیرد و این الگوی رفتاری به اعتیاد شدید می انجامد.
    می نامند آنقدر هست که فرد تا جایی که پول و یا کرک در bing نیاز به مصرف مکرر کرک به دوره هایی که معتادان آن را مدت عیاشی اختیار دارد و یا تا زمانی که به اغما فرو رود به مصرف آن ادامه می دهد.
    پزشکان مدت هاست در حال مطالعه نحوه و مکان اثرگذاری مخدرهای صنعتی از جمله کرک روی مغز هستند. آنها دریافته اند که این مخدرها با ایجاد اختلالات جدی و تخریبی در فعالیت های مغز فرد را در حالت هایی قرار می دهد که برای لحظه ای احساسی متفاوت داشته باشد.
    یافته های پزشکی همچنین نشان می دهد معتادان به مخدرها بویژه از انواع صنعتی آن همگی در معرض آسیب های اساسی به جسم و روان خود بعد از هربار مصرف هستند. یافته ها تایید می کند که معتادان به مخدرها بخصوص صنعتی پس از استفاده از ماده مخدر همگی دچاربی اشتهایی افزایش فشار خون آسیب های کلیوی بیماری های قلبی عروقی و صدمه به مغز می شوند و قدرت یادگیری خود را از دست می دهند.
    مخدرهایی که کرک از جمله درآن دسته قرار می گیرد می تواند مهارت های حرکتی فرد را نیز تغییر دهد و تغییراتی شبیه بیماری پارکینسون برای مصرف کننده ایجاد کند.
    معتادان به کرک به مانند دیگر معتادان به مخدرهای صنعتی بعد از هربار مصرف این مخدر به دلیل اختلالات هورمونی که در فرد ایجاد می شود بشدت احساس تشنگی می کنند تاحدی که از نوشیدن آب سیر نمی شوند. آب اضافی منجر به تورم مغز و آسیب به بافت مغز می شود و فرد را به کما می برد و بعد از چند روز حتی می تواند منجر به مرگ شود.
    اثرات تخدیری کراک امروز برای همه روشن است و از این رو در همه کشورهای جهان و از جمله ایران براساس کنوانسیون 1985 سازمان ملل خرید و فروش همراه داشتن و قاچاق آن جرم محسوب می شود و مرتکبین تحت مجازات قرار می گیرند.
    پلیس بین الملل تاکید بر ارایه آموزش به خصوص به جوانان در خصوص آثار بسیار تخریبی مواد مخدر صنعتی دارد.اینترپول از جمله از رسانه ها و هر نوع تریبون آموزشی و تربیتی می خواهد تا آموزش دهی و آگاهی بخشی در مورد اثرات زیانبار انواع مخدرها بویژه مخدرهای صنعتی را در صدر توجهات خود قرار دهند و به خانواده ها هشدار می دهد که مواظب رفتارهای فرزندان جوان و نوجوان خود باشند.
    اینترپول همچنین از نهادهای مدنی می خواهد تا به وظیفه ذاتی خود در برابر تهدیدهایی که ازناحیه مخدرها متوجه سلامت عمومی است بیشتر بپردازند و تلاش کنند تا نظارت اجتماعی تعمیق پیدا کند.

    منبع:روزنامه جمهوری اسلامی


        نظرات دیگران ( )

  • حتی یکبار مصرف هم اعتیاد اور است
    نویسنده: عظیم جان ابادی جمعه 87/4/28 ساعت 7:34 عصر

    مواد مخدر با ایجاد تغییراتی در مغز باعث اعتیاد می‌شوند

    نتایج یک مطالعه جدید نشان می‌دهد خماری یک معتاد هرویینی سالها بعد از ترک، نه به علت ضعف اراده بلکه ناشی از تغییرات ماندگار در مغز است که مواد مخدر بوجود آورده است.

    به گزارش پایگاه اینترنتی خبرگزاری فرانسه، گروهی از پژوهشگران دانشگاه براون در رودآیلند با انجام تحقیقی بر روی موشها ثابت کردند حتی مصرف یک دوز مرفین، در مسیرهای عصبی مغز که احساس میل و اشتیاق را تنظیم می‌کند تغییر فیزیکی ایجاد می‌نماید.

    این تغییر حتی تا مدتها به دنبال از بین رفتن تاثیر دارو باقی می‌ماند.

    این مطالعه جدید که نتایج آن در مجله"? "British journal Nature?منتشر شده است موید فرضیه جدیدی است که می‌گوید اعتیاد بیماری است که سازوکارهای مغزی مرتبط با یادگیری و حافظه را تغییر می‌دهد.

    جولی کاوئر فیزیولوژیست سلولی و نویسنده این تحقیق می‌گوید این یافته‌ها اشاره به امکان تهیه یک پادزهر دارویی برای اعتیاد دارد.

    تحقیقات این دانشمند بر فعالیت سیناپس ها، محل اتصال سلولهای مغزی معطوف بوده است.

    سیناپس‌های تحریک‌کننده ، جریان مواد شیمیایی مانند دوپامین را که با احساس سرخوشی مرتبط است افزایش می‌دهند و سیناپس‌های بازدارنده سد راه این جریان‌ها می‌شوند.

    وجود هر دو این سیناپس‌ها برای حفظ توازن و تعادل این سامانه ضروری است.

    مطالعات قبلی نشان داده است سیناپس‌های تحریک‌کننده ارتباط نیرومندی با ایجاد ظرفیت حافظه افراد دارد و درست مثل مولکول‌های بدن، با گذشت زمان و فعالیت بیشتر قویتر می‌شوند.

    وقتی نوبت به یادگیری می‌رسد این چرخه، به یک "دور مفید" تبدیل می‌شود زیرا آزاد شدن مقادیر اندکی دوپامین انگیزه یادگیری را بیشتر می‌کند و به پرورش غرایز اولیه بقا نیز کمک می‌کند.

    اما در خصوص اعتیاد هنگامی که موادی مثل هرویین و کوکایین واکنش مشابهی ایجاد می‌کنند، این سازوکار به یک مغناطیس خطرناک تبدیل می‌شود.

    میل و اشتیاق یک معتاد به مواد مخدر شبیه میل و اشتیاق یک فرد واقعا تشنه به آب است.

    از این نظر، اعتیاد یک نوع یادگیری پاتولوژیک است که طی آن مغز یک سامانه پاداش دهی برای چیزی که برای بدن مضر است ایجاد کرده است.

    کوئر می‌گوید این مدار، مدار سالمی و فعالیت آن همانگونه است که باید باشد و تنها اشکال آن اینست که به نحو نامناسب و ناهنجاری تغییر یافته است.

    این مطالعه از دو نظر جدید است. از یک طرف قویترین شواهدی را ارایه می‌دهد که بیانگر آن است که سیناپس‌های بازدارنده قادر به"نیرومندسازی طولانی" (? (LTP?هستند که به معنای توانایی تقویت و تغییر با گذشت زمان است.

    این مطالعه نشان داد مرفین مدتها بعد از فقدان این ماده مخدر در بدن جانور، همچنان مانع از نیرومندسازی طولانی ? LTP?می‌شود.

    این واقعیت که این تاثیر ماندگار است می‌تواند علت دشواری ترک اعتیاد را روشن کند و نشان می‌دهد مواد مخدر تغییرات فیزیکی پایدار ایجاد می‌کنند.

    این مطالعه همچنین به امکان دارودرمانی برای خنثی کردن میل شدید به مواد مخدر اشاره دارد که می‌تواند به کسانی که قصد ترک دارند در مقاومت در برابر وسوسه مصرف مواد کمک کند.

    چنین دارویی می‌تواند از بروز عوارض ناخواسته مرفین در بیمارستانها پیشگیری کند. مرفین کاربرد فراوانی به عنوان مسکن درد دارد. مولکولی که توسط مرفین غیرفعال می‌شود "? "guanylate cyclase?نام دارد. محققان با شناسایی این مولکول ، هدف نویدبخشی برای تهیه داروهای جدید یافته‌اند که می‌تواند بالقوه از اعتیاد پیشگیری یا آن را درمان کند.

    با این حال چنین درمانی خود مشکلات دیگری به همراه دارد. دارویی که خواص اعتیاد آور دارویی را از بین می‌برد اما کاری به قابلیت ماده مخدر در ایجاد حالت سرخوشی ندارد، می‌تواند وسوسه‌ای از نوع دیگر ایجاد کند. 


        نظرات دیگران ( )

  • بیماری روانی، اعتیاد و معتاد ایرانی
    نویسنده: عظیم جان ابادی جمعه 87/4/28 ساعت 7:34 عصر

    بیماری روانی، اعتیاد و معتاد ایرانی

     

     

    داریوش برادری، کارشناس ارشد روان شناسی/ روان‌درمان‌گر‌‌

    بیماری روانی یا بیماری روانی _ جسمی (پسیکوسماتیک)، به باور اکثر مکاتب روان‌کاوی مهم، دارای سه خصلت عمده‌ی ذیل است. البته نوع روایت مکاتب مختلف روان‌کاوی و روان‌ درمانی از این خصایل مشترک دارای تفاوت‌های خویش نیز هست.

    ?. بیماری روانی یک خلاقیت جسم و روان است تا به یک معضل و یا به یک‌سری معضلات خویش اشاره کند و هم‌زمان خطوط عمومی رهایی از بحران و بیماری را نشان دهد. برای مثال، بیماری افسردگی حامل پیام جسم و روان در باره‌ی کمبود عشق و کام‌پرستی، خشم‌ فروخفته و به سمت خویش نشانه‌رفته، ناتوانی از سوگ‌واری و ضرورت رهایی از عشق _ نفرت به عزیز یا عشقی از دست‌رفته و شروع عشق نو است. بسته به نوع بیماری افسردگی، مانند افسردگی گسترده (مایور)، دو قطبی (مانیک -دپرسیو) و غیره و بسته به فرد، نوع معضلات و پیام‌های نهفته در آن متفاوت هستند.

    ?. بیماری روانی یا بیماری روانی _ جسمی در واقع یک «بحران بلوغ» است و هر «بیماری یا عارضه‌ی روانی» حکایت از حقایق مهم درونی ما، قدرت‌ها و تمناهای درونی ما می‌کنند. قدرت‌ها و حقایقی که باید به صورت کلام، حالت و فیگور سمبولیک، هویت و قدرت نو در جهان فردی ما پذیرفته و زیبا شوند تا هم فرد بیمار به سلامتی نو، بلوغ تازه دست یابد، هم اشتیاق و حقیقتش از بیماری به یار و قدرتش و تمنای مدرنش تبدیل شود. در این معنا، انسان از طریق بیماری در واقع پوست‌اندازی می‌کند و به یک وحدت در کثرت نو، یا به یک کثرت در وحدت نو و نظم درونی نو دست می‌یابد. هر انسانی دارای اشتیاقات نارسیستی، خشونت‌آمیز، اروتیکی و غیره است و تفاوتی کیفی میان انسان سالم و بیمار نیست و هر انسان بیماری ‌می‌تواند در عرصه‌ی دیگری سالم‌تر از دیگران باشد. زیرا انسان موجودی چندلایه و مرتب در حال تحول است. اساس بلوغ در «نوع رابطه» و «نوع حالت اشتیاق و فانتزی» است که باعث می‌شود آدمی (در روانکاوی لکان) با رابطه‌ی سمبولیک و تثلیثی و بافاصله، به پذیرش سمبولیک قدرت‌هایش و بلوغ دست یابد؛ اسیر‌ رابطه‌ی نارسیستی شیفتگانه _ متنفرانه یا کابوس‌وار و اسیر «نگاه» اشتیاقات نارسیستی و خشونت‌آمیز بی‌مرز خویش گردد و گرفتار بیماری و بحران تا حد مرگ بماند. بنابر این از هر اشتیاق و رانش انسانی لااقل سه نوع و سه حالت سمبولیک و بالغانه، نارسیستی و کابوس‌وار وجود دارد. برای مثال شور جنسی و خشونت انسانی می‌تواند هم به شکل بالغانه و قابل تحول و چندلایه‌ی اروتیسم و خشم مدرن و سمبولیک، به شکل حالت جنسی شیفتگانه _ متنفرانه‌ی نارسیستی و خشم خطرناک نارسیستی جلوه کند یا به تجاوز جنسی و قتل سریالی کابوس‌وار تبدیل شود. در هر انسانی هر سه نیرو و هر سه بخش هست و موضوع بلوغ، دگردیسی مداوم اشتیاقات نارسیستی و کابوس‌وار خویش به حالات سمبولیک و متحول و چندلایه است. در مفهوم «من» قدرتمند فروید، در «روانشناسی من» آنا فروید و دیگران، در «روانشناسی خود» کوهوت و دیگران یا حتی در نگاه « آنتی ادیپ» دلوز/گواتاری می‌توان به اشکال دیگر و روایات متفاوت این «جسم سمبولیک و تحول سمبولیک» دست یافت.

    ?. هر بیماری روانی و عارضه‌ی روانی به قول فروید دارای یک‌سری سودهای «اولیه و ثانویه» است که باعث می‌شوند شخص بیمار یا فرهنگ بیمار به بیماری و بحرانش بچسبد و آن را رها نکند؛ در حالی‌که هم‌زمان میل سلامت نو و رهایی از بیماری دارد. «سود اولیه» و ناآگاهانه‌ی بیماری این است که آدمی به جای توجه به «دردسر» و جنگ درونی میان اشتیاقاتش و فرمان‌های اخلاقی وجدانش، تمرکزش بر روی «سر‌درد میگرن» یا افسردگی خواهد بود. «سود ثانویه» برای مثال کسب توجه و نگاه دیگران توسط بیماری و کودک شدن است. توضیح بهتر این پدیده توسط لکان و نگاه مدرن _ پسامدرنی او ممکن است: لکان توضیح می‌دهد که اولا هر بیمار توسط بیماریش به «خوشی و تمتع» خویش سامان می‌دهد و جهانش را سامان می‌دهد. ازین‌رو به سادگی از بیماریش نمی‌تواند دل بکند، زیرا این بیماری اساس جان و جهان اوست. از طرف دیگر در درون هر بیماری، بخشی از تمتع و خوشی جهان «رئال» او وجود دارد که غیرقابل تفسیر است و معماست و این معمای غیرقابل تفسیر اساس انسان است. «جهان رئال» یا کابوس‌وار به معنای واقعیت نیست بلکه به معنای عرصه‌ی «هیچی» است که ما مرتب حضور این هیچی را به شکل کابوس و خوشی دردآور نهفته در کابوس حس می‌کنیم. می‌توان مشکل مهم بیماری روانی و گرفتاری در چرخه‌ی جهنمی بیماری _ سلامت را با کمک این نگاه بهتر فهمید. (?)

    راه رهایی از بیماری روانی یا روانی/جسمی

    ?. آری‌گویی به بیماری خویش بسان بحران بلوغ خویش و نیز آری‌گویی به میل خویش به سلامت نو و تحول نو.

    ?. پذیرش سمبولیک و تعالی‌بخشی حقایق نهفته در بیماری خویش در جهان سمبولیک خویش و دگردیسی آن‌ها به تمناهای نو، قدرت‌های نو و هویت نو و فانی؛ تبدیل بیماری نارسیستی به قدرت و خلاقیت نارسیستی خندان و توانایی عشق به خود یا عشق به دیگری فانی و چندلایه.

    ?. انسان بیمار به کمک دو راه بالا و از طریق روان‌درمانی و روان‌پزشکی می‌تواند به بلوغی نو وسلامتی نو دست یابد. بخشی کوچک از بیماریش که نماینده‌ی همان بخش رئال و معماوار وجودش است، به قول ژیژک مثل یک «تیک» (مثل برخی وسواس‌های ساده) باقی می‌ماند؛ حالت و رفتاری که گاه بر‌می گردد و حق خویش می‌طلبد و این بخش را نیز انسان باید دوست بدارد و گاه به او امکان بیان مدرن خویش را دهد. این بخش غیرقابل تفسیر نماینده‌ی آزادی و معمابودن، خراباتی بودن ذاتی بشر است. (?)

    پس بیماریت را به قول ژیژک «چون خودت دوست بدار» و او را به قدرت و هویت نوین تبدیل کن. از هراس و شرم‌ساری شرقی و هراس جهان مدرن از اشتیاق و ناآگاهی خطرناک و ضداجتماعی خویش عبور کن و این‌گونه اهریمن درون خویش، هانیبال درون خویش را به الهه و امشاسبند خویش و قدرت خندان خویش تبدیل کن. با این کار خود نیز به بلوغی تازه دست می‌یابی و بنا به توان و انتخابت، به «جسم خندان ناتمام» نیچه، به «فاعل نفسانی منقسم» لکان، به «جسم هزار گستره»ی دلوز و غیره دگردیسی می‌یابی و قادر به لمس درجه‌ی نوینی از بازی عشق و قدرت زندگی ‌و سلامتی نو می‌گردی. سلامت و سعادتی که طبیعتا فانی، قابل تحول و ناتمام است. زیرا اساس انسان را بحران، حالت برزخی و خراباتی و تولید اشتیاقات و تمناهای نو تشکیل می‌دهد. با چنین نگاه آری‌گو به زندگی و به بیماریت، اما بحرانت و بیماریت را به بحران شیرین و بیماری شیرین و با تراژدی کمتر تبدیل می‌‌سازی. زندگیت را و بحرانت را به یک روایت قابل تحول تبدیل می‌سازی و حتی می‌دانی که این سلامت و راه نو نیز یک روایت قابل تحول هست و آخرین راویت نیست.

    حالت چندفاکتوری اعتیاد و هر بیماری روانی

    اعتیاد در واقع به معنای وابسته شدن به یک پدیده و موضوع است و آن هم به گونه‌ای که تمامی زندگی فرد به دور حول این «موضوع یا ماده مخدر» می‌چرخد. شخص بیمار چنان اسیر و شیفته‌ی این موضوع است که بقیه‌ی زندگی خویش و اشتیاقات خویش را به فراموشی می‌سپارد و هم‌زمان از آن رنج می‌برد. بدین جهت نیز او اسیر چرخه‌ی جهنمی «ترک/اعتیاد دوباره» می‌شود. در این معنا همه چیز می‌تواند به اعتیاد تبدیل شود؛ از ماده‌ی مخدر تا سکس و قمار یا اینترنت. حتی می‌توان به افکار و احساساتی معتاد شد. این توضیح هم‌چنان نشان می‌دهد که هر انسانی می‌تواند معتاد شود و اعتیاد به هیچ‌وجه علامت «بی‌ارادگی» نیست. بر‌عکس، بسیاری از معتادان انسان‌هایی خلاق، فعال یا حساس هستند. می‌توان بر حسب نوع اعتیاد و نیز نوع ماده‌ی مخدر تخدیرکننده چون هروئین یا تریاک یا هیجان‌بخش چون کوکائین، اکسزی و غیره، به انواع و اشکال مختلف، اعتیاد را تقسیم‌بندی و بررسی کرد. اینجا فقط به حالات کلی و خطوط عمومی اعتیاد اشاره می‌کنیم.

    ?. رابطه‌ی عشقی: رابطه‌ی فرد با ماده‌ی مخدر یک رابطه‌ی عشقی است و در واقع در درون این رابطه، فرد در پی یگانگی دوباره با عشق مادری و بازگشت به جنین مادری و آغوش مادری است. ازین‌رو برای مثال فریتز پرلز پایه‌‌گذار «گشتالت‌تراپی»، معتادین به الکل را «کودکان گرفتار شیشه‌ی شیر» می‌نامید و هم‌زمان خود او مدت‌های مدید یک «سیگارکش زنجیروار» بود. او در جواب این سوال که چه موقع سیگار را ترک می‌کند پاسخ می‌داد: «منتظرم سیگار مرا ترک کند» و اعتیاد برایش یک بحران بلوغ و بدون نیازی به احساس گناه بود (?). فروید، لکان و دیگران نیز به انواع و اشکال مختلف، پیوند میان مواد مخدر و بازگشت به آغوش مادر و نفی فاصله و مرز، تلاش توهم‌وار برای دست‌یابی به سعادت و عشق جاودانه را بیان کرده‌اند. انسان معتاد ناآگاهانه می‌خواهد بر سختی‌‌های زندگی و عشق بشری فائق آید و دیگربار به یگانگی اولیه و بی‌گناهی اولیه دست یابد، اما چون این یگانگی دروغین و فانی است، پس از هر بار لمس آن، دیگر بار دچار حالت «خماری» بعد از آن می‌شود و گرفتار چرخه‌ی جهنمی «خلسه‌گی _ خماری» می‌گردد. در واقع ماده‌ی مخدر در معنای روان‌کاوی لکان تبدیل به یک «مطلوب مطلق» می‌شود که معتاد در پی دست‌یابی به آن یا غرق شدن در نگاه این «عشق مطلق» است و به این علت خراباتی می‌شود. فرد معتاد در پی دست‌یابی به خواست ناممکن خویش و بهشت ناممکن خویش، خود را و جهانش را داغان و پژمرده می‌سازد و حتی در راه این عشق ناممکن می‌میرد. (?)

    ?. در این معنای «خراباتی‌شدن»، هم‌زمان اعتیاد بیش از هر بیماری دیگر به معضل وجودی انسان و حالت خراباتی انسان اشاره می‌کند و با آن در پیوند است. انسان در ذاتش موجودی خراباتی و در جستجوی دائمی عشق و درد نو، قدرت و عشق نو و به دنبال اشکال نوینی از بهشت گمشده و عشق گمشده است. (?) موضوع تبدیل این حالت «خراباتی بیمارگونه و عشق مطلق» به حالت عشق فانی و بازی عشق و قدرت فانی و قابل تحول است. موضوع، دگردیسی از «خراباتی بیمارگونه و داغان کننده»ی اعتیاد به رند قلندر خندان و قابل تحول، به فرهنگ دیونیزوسی و خندان و قابل تحول است. به علت پیوند میان اعتیاد با این حالت ذاتی بشری، همان‌طور که می‌بینیم، اعتیاد در جهان مدرن و سنتی به مهم‌ترین معضل بشری تبدیل شده است و هر دو جهان بدون عبور از فرهنگ «سوژه _ ابژه‌ای مدرن» و بدون عبور از فرهنگ «خیر _ شری سنتی» قادر به حل این بحران گسترده نیستند. زیرا تنها راه درست و فانی، دست‌یابی به اشکال بالغانه‌ی «خراباتی» بودن و دگردیسی به عاشق خندان و شرور، دگردیسی زندگی به بازی عشق و قدرت خندان و ناتمام است. راهی نو که طبیعتا به معنای پایان بحران اعتیاد نیست بلکه راهی نو برای کم شدن آن و عبور مثبت از آن است. زیرا فراموش نکنیم که هر بیماری روانی و هر اعتیادی دارای نکات غیرقابل تفسیر هستند و نیز می‌توانند نشانه‌ی بحران‌ها و مشکلاتی نو در زندگی انسان آینده باشند. (?)

    ?. اعتیاد در عین حال بیان‌گر، پاسخ و وسیله‌ای برای فراموشی و رهایی موقت از دردهای عشقی، اجتماعی، هویتی و وجودی است. او هم‌چنین علامتی از شورش نابالغانه بر علیه این نابسامانی‌هاست. انسان معتاد خواهان عشق، سعادت و سبکبالی و دست‌یابی به فردیت خویش است، اما ناتوان از دگردیسی قدرت‌های سبکبالانه، عاشقانه، خشم‌گینانه‌ی خویش و دگردیسی روابط معضل‌دار خویش به تمناهای بالغانه و فانی و به قدرت‌ها و روابط بالغانه و فانی خویش است. در پشت این ناتوانی می‌توان ناتوانی فرد بیمار به رهایی از عشق مطلق مادری و جنینی، ناتوانی از قبول زندگی فانی و بحران‌زای بشری، ناتوانی از لزوم دیالوگ و پاسخ‌گویی بالغانه، قابل تحول و ناتمام به این مشکلات را نیز بازیافت.

    ?. راه عبور از اعتیاد، دیدن حقایق و قدرت‌های نهفته در اعتیاد خویش و دگردیسی آنها به تمناهای مدرن و فانی در پی عشق و دیالوگ و سبکبالی مدرن و چندلایه است. موضوع، توانایی دگردیسی به انسان عاشق و خردمند سبکبال و خندان، بیان نیاز خویش به عشق فانی، توانایی به دیالوگ با «غیر» و توانایی دست‌یابی به خواست‌های خویش با قلبی گرم و مغزی سرد است. طبیعی است که نقش یک جامعه و روابط فرهنگی و حقوقی بالغانه، در دست‌یابی به این بلوغ و رهایی از اعتیاد بسیار مهم است. مهم آن است که دولت و فرهنگ، خانواده به جای دگردیسی به «همکار معتاد، یا معتاد همکار» و گرفتاری در بازی« کودک _ اولیا» با معتاد، قادر به ارتباط و دیالوگ بالغانه و در عرصه‌ی «بالغ _ بالغ» با بیمار باشد و به او برای دگردیسی و بلوغ کمک رساند. زیرا خانواده و دولت اسیر حالت «همکار معتاد» و اسیر بازی «کودک_اولیا»، گاه به بیمار کمک مالی برای خرید مواد مخدر می‌رساند و لحظه‌ای دیگر او را سرزنش یا تنبیه می‌کند. چنین روابط «کودک_پدرانه» باید به رابطه‌ی «بالغ_بالغ» و دیالوگ بالغانه دگردیسی یابند تا امکان عبور بهتر از بیماری و قبول مسئولیت برای معتاد فراهم شود؛ تا فرد بیمار پس از ترک اعتیاد و گذراندن دوران روان‌درمانی، بهتر امکان بازگشت به خانواده و کار را داشته باشد و هم دچار تراژدی خانوادگی و عشقی کمتر شود.

    معتاد ایرانی

    معتاد ایرانی نیز اسیر این عشق مادری و میل به سبکبالی و عشق و سعادت است که سمبل‌های آن برای مثال بافور و حالت لم دادن و تریاک کشیدن و حالات مخصوص تریاک‌کشی ایرانی هستند و هدایت به زیبایی و قدرت در «بوف کور» آن‌ها را تشریح کرده است. راوی او در «بوف کور»، با کشیدن تریاک در واقع در پی یکی شدن با مادر و مکیدن پستان مادر خیالی و بازگشت به بهشت جاودانه و بی‌گناهی اولیه است و هم‌زمان خواهان سبکبالی و عشق زمینی است. این تناقض بنیادین او و علامت گرفتاریش در چرخه‌ی جهنمی «خیر _شر» است. او هم‌ در پی سبکبالی، کام‌پرستی، عشق و جسم و «خدا بودن» است و هم در پی رهایی از جسم و «یکی بودن» با هستی یا با همان عشق مادری است. بدین جهت نیز راوی بوف کور از یک سو اسیر عشق به تریاک است و هم‌زمان اسیر عشق و نگاه یک زن اثیری بر روی یک قلمدان است. تریاک و زن اثیری در واقع یکی هستند و سمبل اسارت انسان ایرانی در نگاه و افسون «وحدت وجود مطلق و ناممکن» با مادر و سنت و سمبل خواست‌های متناقض او هستند. آن‌ها بیان‌گر ناتوانی انسان ایرانی از دست‌یابی به عشق و حقیقت فردی و زمینی، فانی و خندان خویش هستند. معتاد ایرانی یک عاشق و خردمند ایرانی در پی شورش بر علیه محیط و روابط بسته و ممنوعیت عشق و سبکبالی است و هم‌زمان اسیر این عشق مطلق مادرانه و هراسان از زمین، عشق و قدرت‌های خود و هراسان از «هیچی محوری» زندگی است. بدین جهت او از خویش شرم‌سار است و گرفتار چرخه‌ی جهنمی اخلاق _وسوسه و جنگ درونی خیر _شر است و در این جنگ غلط و ناتوان از شکستن این چرخه‌ی جهنمی، به طور عمده می‌میرد یا داغان می‌شود. این‌گونه معتاد ایرانی دچار همان فرهنگ سرکوب‌گرانه‌ی عارف ایرانی، کاهن ایرانی، قهرمان ایرانی‌ست که برای یکی شدن با آرمان و خدا، مرتب بخشی از تن و تمناهایش را می‌کشد و سرکوب می‌کند. بدین جهت نیز در فیلم «گوزنها»، رضای معتاد و شرمنده از خود، از معشوق و دوست، می‌خواهد دوباره به همان قهرمان دوران کودکی تبدیل شود و قهرمانانه و تراژیک فریاد می‌زند: «من هم می‌تونم، می‌تونم». او نمی‌بیند که مشکل اصلی او و علت اصلی اعتیادش، در واقع همین فرهنگ قهرمانی، اخلاقی و «جان‌سنگین»، سرزنش‌گرانه و هراسان از جسم و عشق فانی است که مرتب از اعضایش، قربانی کردن خویش و آرزوهایشان را در پای آرمان و سنت می‌طلبد. در واقع معتاد و قهرمان، معتاد و زاهد اخلاقی، معتاد و عارف دو روی یک سکه هستند و براحتی به هم تبدیل می‌شوند. مثال‌های واقعی و هنری آن بی‌شمار و تراژیک هستند. همه‌ی آن‌ها عاشقان و خدایانی شرم‌گین و ناتوان از دست‌یابی به فردیت و جهان خندان و عشق زمینی خویش و گرفتار در چرخه‌ی جهنمی اخلاق/وسوسه هستند. ازین‌رو اعتیاد و خانقاه، اعتیاد و کاهن و زاهد، اعتیاد و قهرمان، همیشه در خفا و آشکار در پیوند تنگاتنگ با یکدیگر بوده‌ و هستند.

    علت مهم دیگر رشد اعتیاد در ایران در همه‌ی سطوح مختلف، بحران مدرنیت - سنت و فروپاشی اخلاق کهن بدون ایجاد یک هویت نو و مدرن و فرهنگ و سیستم مدرن است. تا ایرانیان به کمک این هویت و پشتوانه‌ی مادی و روحی نو، به یک وحدت در کثرت نو و خلاقیت نو دست یابند و هم‌زمان بهتر قادر به تن دادن به جسم و عشق و حقیقت فردی خویش باشند. همین‌گونه ممنو‌عیت‌های مختلف برای جوانان در عرصه‌ی عشق و زندگی، زمینه‌ساز شورش نابالغانه‌ی آن‌ها در شرایط کنونی به وسیله‌ی اعتیادهای جدید چون هروئین، اکسزی، کریک و غیره است. پاسخ‌گویی به خواست‌های برحق آن‌ها، یک وظیفه‌ی مهم دولت و فرهنگ در مقابله با اعتیاد است. در پشت این مشکلات جوانان، اما باز هم می‌توان ناتوانی به ارتباط سمبولیک و تثلیثی با زندگی، گرفتاری در عشق مطلق مادرانه و رابطه‌ی نارسیستی شیفتگانه/متنفرانه را، در همه‌ی سطوح بازیافت. این نسل‌های نو نیز اسیر همان فرهنگ سنتی به شکل جدیدی هستند. تنها این‌بار به جای عشق تراژیک به پوچی تراژیک تن می‌دهند.

    باری راه رهایی انسان ایرانی دست‌یابی به عشق و حقیقت فانی خویش و تبدیل حقایق نهفته در اعتیاد خویش به قدرت‌های زمینی و سمبولیک و خندان خویش است. راه رهایی معتاد ایرانی شکاندن چرخه‌ی جهنمی (شرم‌ساری، قهرمان‌شدن و اعتیاد دوباره) و آری‌گویی به بحران خویش و قدرت‌های خویش است. انسان معتاد ایرانی می‌تواند با عبور از عشق مطلق از یک سو و از سوی دیگر پذیرفتن و دگردیسی قدرت‌های نهفته در اعتیاد خویش به شور‌های سبکبال و کام‌پرستانه‌ی خویش، از انسان معتاد به فرد بالغ توانا به لمس و بیان قدرت‌های خویش، به «خدای فانی و سبکبال»، به «جسم خندان و چندلایه» و به «رند قلندر زمینی و خندان» دگردیسی یابد و به بلوغی نو دست یابد.

    جامعه و فرهنگ و دولت ما باید به جای سرزنش اخلاقی معتادان و سرکوب آن‌ها، به ایجاد مراکز روان‌درمانی بهتر، رشد فرهنگ و برخورد سالم به اعتیاد بسان یک بحران و بیماری بپردازد. آن‌ها باید با ایجاد امکانات مدرن برای جوانان، به بحران‌های مختلف شغلی، عشقی، جنسی و هویتی و غیره ایشان جواب دهند. با این ارتباط مدرن و عقلانی است که هم بیمار معتاد به بلوغی نو و سلامتی نو دست ‌می‌یابد و هم دیو اعتیاد به الهه‌ی سبکبالی فانی و قدرت زمینی تبدیل می‌شود؛ هم فرهنگ قهرمانانه و اخلاقی سنگین ما، جای خویش را به یک فرهنگ ضدقهرمانانه و زمینی عاشقان و خردمندان شاد و سبکبال ایرانی می‌دهد. با چنین بلوغی، هم‌چنین افراد به دور فرد معتاد، به جای آن‌که نقش معروف «همکار معتاد» را بازی کنند و گاه به او کمک مالی کنند و سپس سرکوفت اخلاقی بزنند، می‌‌توانند اکنون هم به آن‌ها احترام بگذارند و در مسیر رهایی و بلوغ به آن‌ها کمک کنند، هم خود اسیر روابط غلط قربانی‌کننده‌ی ایرانی نشوند. آن‌ها می‌توانند بدین وسیله هم به پای عشق و سنت داغان‌کننده نسوزند، هم به کمک خانواده‌درمانی به حل مشکلات زناشویی مشترک بپردازند که اعتیاد نشانه‌ی آن و بدین جهت «هووی» همسر و خانواده است.

    -----------
    منابع:

    ? و ?: Zizek. Liebe dein Symptom wie Dich selbst.20
    ? و ?: مبانی روان‌کاوی فروید/لکان؛ دکتر موللی؛ ص. ???
    ?: Fredrick S.Perls. Gestaltwahrnehmung.S.124


        نظرات دیگران ( )

    <   <<   6   7   8   9   10   >>   >

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • ویژه نامه شهادت امام حسن مجتبی با بیش از 100 مطلب
    ادرس جدید سایت
    کپسولهای ترک اعتیاد، بلای جان معتادان
    کتامین
    روشهای نوین ترک سیگار
    [عناوین آرشیوشده]