سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کل بازدیدها:----1339352---
بازدید امروز: ----40-----
بازدید دیروز: ----114-----
طلاق - موسسه آسیب های اجتماعی ستایشگران زاهدان
 
 
  • درباره من
    طلاق - موسسه آسیب های اجتماعی ستایشگران زاهدان
    عظیم جان ابادی
    وبلاگ موسسه آسیب های اجتماعی ستایشگران به شماره ثبت 174 واقع در زاهدان با اهداف کاهش آسیب و مواد مخدر ایدز که از جمله کارهای موفق این موسسه افتتاح اولین مرکزDIC(مرگز کذری معتادین )جنوب شرق کشور تحت حمایت معاونت امور فرهنگی و پیشگیری بهزیستی س و ب ادرس مرکز زاهدان خیابان هیرمند شمالی بین هیرمند 47و49که این مرکز توانسته با تحت پوشش قراردادن بیش از 400معتاد گذری در یه سال گذشته در یکی از محله ای محروم شهر زاهدان امارخوب و قابل توجهی از خود به جای گذارد.ضمنا تمام سوالات شما رادر مورد ایدز-اعتیاد-آسیب های اجتماعی- مهارت های زندگی-ترک اعتیاد- جوابگو می باشد. تلفن های تماس:05414508964-09395438549وهمچنین در زمینه ترک اعتیاد و خدمات مشاوره ایی و حمایتی ویژه معتادین در شهر زاهدان به صورت رایگان همکاری مینماید
  • لوگوی وبلاگ
    طلاق - موسسه آسیب های اجتماعی ستایشگران زاهدان

  • پیوندهای روزانه
  • فهرست موضوعی یادداشت ها
  • مطالب بایگانی شده
    انواع مواد مخدر
    ایدز
    ترک اعتیاد
    همایش و کارگاه اموزشی موسسه ستایشگران
    بهداشت و سلامت
    دهان و دندان
    سلامت چشم ها
    کودکان
    داروها
    زنان و بارداری
    بیماری های کلیه
    بیماران دیابتی
    سرطان ها
    خون
    خواب و استراحت
    مراقبت از پا و کمر
    بزرگان علم پزشکی
    گوش حلق بینی - مو
    شناخت بیماری ها
    محیط زیست
    مضرات سیگار
    حجامت
    بیماری قلبی
    صرع
    سلامت روح و روان > آرامش ؛ عصبانیت
    سلامت روح و روان > معلولیت
    اعتماد به نفس و عزت نفس ؛ موفقیت ؛ کمرویی
    فقر بیکاری
    خودکشی
    دختران فراری و فحشا
    طلاق
    آسیب های اجتماعی مراکز غیر دولتی
    سلامت روح و روان > افسردگی ؛ بیماری های روانی
    مهر 1387
  • لینک دوستان من
    وبلاگ تخصصی حضرت معصومه «کریمه اهل بیت »
    عرشیان خاک نشین «شهید مرتضی بصیری»
    کریم اهل بیت
    تنها ترین سردار
    لینک باکس وبلاگ های مذهبی
    عاشقان وصال
    خط سبز
    وصال
    انتظار سبز
    حضرت مهدی عج
    هَل مِن ناصر یَنصُرنی
    خورشید خیبر
    نگاهی نو به فردا
    هرچه می خواهد دل تنگت بگو(مشاوره و مقاله)
    مشکی رنگه عشقه
    ای تشنه لب
    پوست کلف
    عــــشقـــــولـــــک
    اتحادیه دانش آموزی سیستان و بلوچستان
    انجمن طنین تفتان(ملی،مردمی،مستقل)
    .•¤ خانه آرزو ¤•.
    شیعه مذهب برتر Shia is super relegion
    دست خط ...
    فرشتگان رنجور
    ماورای سکوت
    بهترین آرزو هایم تقدیم تو باد.
    دم مسیحائی
    احساس با تو بودن
    گل یخ
    خلوت من
    دل نوشته های یک دختر شهید
    پشت جبهه
    شب مهتابی
    مه نو سفر
    وبلاگ شخصی محمدعلی مقامی
    او برای دم هر ثانیه ام رحمتی بود عظیم!
    نان ، عشق ، موتور هزار
    پلاک هشت
    کجایند مردان بی ادعا؟
    به برادرم مسیح
    کجایید ای شهیدان خدایی
    .:: رویش عشق::.
    در فراق وطنم
    امید آخر
    یک قدم تا پشت خاکریز
    قدرت شیطان
    آقاشیر
    بررسی عوارض استمناء و راه های ترک آن
    دل نوشته های کودک خیابانی
    تام ( تفکر - ایمان - محبت )
    سجاده ای پر از یاس
    تا ریشه هست، جوانه باید زد...
    خلوت تنهایی
    پرسه زن بیتوته های خیال
    فتوبلاگ
    آسیبهای اجتماعی
    آنالیز ریاضی قرآن
    مذهب عشق
    عاشق آسمونی
    .: شهر عشق :.
  • لوکوی دوستان من
  • اوقات شرعی
  • اشتراک در وبلاگ
     
  • وضعیت من در یاهو
  • زندگی هایی که به بن بست می رسد
    نویسنده: عظیم جان ابادی پنج شنبه 87/4/27 ساعت 3:54 عصر

    طبق بررسی های جامعه شناسی، مهم ترین علت وقوع طلاق در سال های اولیه زندگی زناشویی، ملاک های نادرست و سطحی جوانان برای انتخاب همسر است. علاوه بر این بر اساس گزارش سازمان ملی جوانان یکی دیگر از دلایل مهم این امر، آشنا نبودن زوجین با مهارت های زندگی است و این که زوج های جوان با کوچک ترین اختلاف و مشکلی تصمیم به جدایی می گیرند.
    خانواده همان طور که بارها ذکر شده است و به گفته دکتر رضایی فر، معاون دفتر آسیب های اجتماعی سازمان بهزیستی، نمی توان درباره طلاق حکم کلی داد و آن را آسیب  تلقی کرد اما باید بدانیم که طلاق آسیب زاست و آسیب های اجتماعی متعددی به دنبال آن برای خانواده به وجود خواهد آمد فرار نوجوانان از منزل، اعتیاد، بزهکاری نوجوانان و جوانان، سرقت و... از جمله آسیب هایی است که طلاق به وجود می آورد. به همین دلیل بسیاری از کارشناسان طلاق را یک زلزله اجتماعی قلمداد می کنند. با توجه به این که نزدیک به نیمی از این زلزله های اجتماعی در 4 سال اول زندگی زناشویی اتفاق می افتد، این سوال پیش می آید چگونه می توان از آمار طلاق به ویژه در خانواده نوپا کاست.دکتر رضایی فر می گوید: آسیب شناسی وقوع طلاق در سال های اولیه زندگی نشان می دهد که جوانان با توسل به ملاک های سطحی و زودگذر به انتخاب همسر اقدام می کنند.به گفته وی آسان گیری در انتخاب همسر و سخت گیری در زندگی زناشویی و کنار نیامدن با فراز و نشیب زندگی، بیکاری و مشکلات اقتصادی از دلایل اصلی وقوع طلاق در سال های اولیه زندگی است.
    بر اساس مطالعات سازمان بهزیستی نوجوانان و جوانان به دنبال احساسات زودگذر دست به انتخاب همسر می زنند و پس از مدتی زندگی مشترک در زیر یک سقف از یکدیگر دلزده می شوند و با بروز کوچک ترین مشکل، طلاق را راه حل نهایی تلقی می کنند.
    به اعتقاد معاون دفتر آسیب های اجتماعی سازمان بهزیستی، آسان گیری در انتخاب همسر و توجه به ملاک های ظاهری و چشم بستن بر واقعیت ها در هنگام ازدواج، از جمله عوامل مهم بروز مشکلات و دعواهای خانوادگی در زندگی مشترک به ویژه در سال های اولیه زندگی است.

    وقتی برای جوانی پس از مدتی ظاهر همسرش عادی می شود و ثروت خانواده همسرش در مقابل بیکاری و خانواده متوسط وی تبدیل به دستاویزی برای سرزنش کردن او می شود به راه چاره ای جز طلاق نمی اندیشد.
    به گفته یک کارشناس اجتماعی بسیاری از رفتارها و اخلاق های زوج های جوان که در دوران نامزدی جزو صفات پسندیده و قابل تحمل تلقی می شود اما پس از مدتی زندگی مشترک زناشویی، این صفات تبدیل به رفتارهایی آ زار دهنده می شود که ترک آن رفتار یا طلاق 2 راه انتخابی است که زوج های جوان بر می گزینند.
    دکتر رضایی فر نیز در این باره می گوید: بسیاری از مسائلی که قبل از ازدواج برای بیشتر جوان ها بی اهمیت است، در زندگی مشترک اهمیت پیدا می کند، به عنوان مثال شاید ادامه تحصیل یا اشتغال زن در ابتدای زندگی از طرف مرد پذیرفته شود اما ممکن است پس از مدتی به یکی از عوامل ایجاد اختلاف بین زوجین تبدیل شود.
    وی می افزاید: دوستی های خیابانی و همسریابی از طریق اینترنت که از مصادیق انتخاب همسر بر اساس ملاک های سطحی است، باعث شده است که طلاق در جامعه رو به افزایش باشد.
    مطالعات و بررسی های سازمان بهزیستی نشان از این دارد که در ایران انتخاب همسر با کمترین دقت صورت می گیرد و بدون هیچ تاملی و در نظر گرفتن وسواس، فرد به انتخاب همسر اقدام می کند، در حالی که برای حواشی و مسائل جانبی آن سخت گیری صورت می گیرد.
    به نظر می رسد این مسئله واقعیتی انکارناپذیر است. چرا که افراد در معاملات و خرید و فروش های روزانه و حتی در بسیاری از موارد از جمله خرید کفش یا لباس بیشتر از انتخاب همسر، بر اساس ملاک های واقعی، وسواس و دقت به خرج می دهند.
    اغلب پسران و دختران با دیدن ظاهر بدون توجه به ایمان، نجابت، اصالت و اخلاق فرد، تنها به صرف توجه به ظاهر و ملاک های مادی او را برای زندگی در زیر یک سقف بر می گزیند. اما چه باید کرد چگونه می توان جوانان را در انتخاب همسر کمک و مساعدت کرد.
    دکتر رضایی فر می گوید: در وهله اول باید با فرهنگ سازی، جوانان را با ملاک های برتر و صحیح انتخاب همسر آشنا کرد. آنچه در حال حاضر مزید بر علت شده این است که حتی فیلم و سریال ها نیز تبلیغ کننده انتخاب همسر بر اساس ملاک های نادرست است.
    در حالی که با فرهنگ سازی از طریق رسانه ها می توان جوانان را از ملاک های سطحی و نادرست انتخاب همسر دور کرد و به روش های صحیح سوق داد.به طوری که آنها پس از چند سال زندگی مشترک از انتخاب خود پشیمان نشوند.معاون دفتر آسیب های اجتماعی بهزیستی همچنین آشنایی زوجین را با مهارت های زندگی از اصول مهم تداوم زندگی زناشویی می داند و می گوید: باید به جوانان یاد بدهیم که درست انتخاب کنند و در مقابل مشکلات زندگی درست تصمیم گیری کنند تا زندگی مشترک آنها به بن بست نرسد.

    منبع:روزنامه خراسان


        نظرات دیگران ( )

  • جامعهشناسى طلاق روانی
    نویسنده: عظیم جان ابادی پنج شنبه 87/4/27 ساعت 3:54 عصر

    ‌ازدواج و در واقع تشکیل کانون مشترکى به نام خانواده توسط یک مرد و یک زن با موقعیت‌ها و اشکال متفاوت، علاوه بر اینکه جزو ذات انسان‌ها براى تولید نسل مى‌باشد بلکه یک نوع موهبت الهى که خداوند به انسان‌ها متمایز از سایر موجودات اعطا نموده است نیز تلقى مى‌شود. این مهم را همه انسان‌ها جداى از هر نوع نگرش‌ها و دیدگاه‌ها و عارى از هرگونه گرایش‌هاى ایدئولوژیک - مکتبى و مذهبى پذیرفته و از میلیون‌ها سال پیش تا کنون بدان گردن نهاده‌اند. على‌رغم توسعه و پیشرفت‌هاى چشمگیر بشر در طول تاریخ بویژه در دو، سه قرن اخیر و فواید فراوانى که از گذر این توسعه فکرى بدان نایل شده است . اما علم نوین و تکنولوژى برتر نتوانسته است جایگزینى براى امر فوق پیدا کند. لذا از ازدواج و آمیزش دو قطب انسانى (زن و مرد) اولین و آخرین عامل تولید نسل و تکثیر جمعیت مى‌باشد. اما توسعه و تمدن انسانى اگر چه جایگزینى براى این امر پیدا نکرده، اما شرایط زندگى مشترک - تشکیل خانواده و الگوهاى رایج و موثر بر شکل‌گیرى این کانون را در دهه هاى اخیر به شدت تحت تاثیر درجه‌بندى‌ها و ظرافت‌هاى انسانى قرار داده است. پدیده ازدواج در کنار خود حتى در پایبندترین جوامع به اصول و اعتقادات مذهبی، پدیده رسمى دیگرى را همچون سایه‌اى ذخیره به دنبال مى‌کشد و آن چیزى نیست جز طلاق! اما باتوجه به پیچیدگى‌هاى زندگى‌هاى امروزى آیا طلاق تنها به همان چیزى که به صورت رسمى در قوانین جارى هر کشور جارى است اطلاق مى‌گردد یا خیر؟
    موضوعى را که در این مقاله مورد بررسى قرار گرفته و تقریبا بیانى نوین از ادبیات روانشناسى رفتارى بوده که براساس پیچیدگى‌هاى حاکم بر روح بسیارى از خانواده‌هاى جوان امروزی، تحت عنوان، طلاق‌روانى Psychial Divorce= تنظیم شده است.
    تمامى انسان‌ها در دایره محدود زندگى زناشویى خود به نوعى در معرض آسیب‌هاى روحى و روانى قرار دارند. این اثر تاریخى با او‌ج‌گیرى تجدد در قرن بیستم مکانیسم پیچیده‌ترى به خود گرفته و آسیب‌هاى ناشى از این فرآیندها نیز بسیار پیچیده‌تر شده است. شا ید براى بسیارى از مخاطبان جراید مشاهده آمار‌هاى رو به گسترش طلاق دادگاهى هر جامعه‌اى‌- بویژه در جامعه ایران در سال‌هاى اخیر - جاى تعجب داشته باشد اما با بررسى دقیق‌تر در نوع زندگى‌هاى مشترک امروزى شاهد شکل‌ جدیدى از طلاق هستیم به نام طلاق روانی، طبیعى است که امروزه دیگر ایمنى به مفهوم گذشته براى هیچ‌کس در هیچ محدوده‌اى وجود ندارد.
    منشا زندگى انسان‌ها تنها به خصوصیات فردى آنها بر نمى‌گردد بلکه تحت تاثیر عوامل و ابزار دور و اطراف خود نیز قراردارد. امروزه در زندگى‌هاى مشترک نه یک زن تابع مطلق چهارچوب تمایلات مرد خود مى‌باشد و نه یک مرد در مفهوم قبلى خود مى‌گنجد. تمام این عوارض و تبعات ناشى از زندگى‌هاى ابزارى امروزی، شرایطى را براى بسیارى از زوج‌هاى جوان فراهم مى‌سازد که از یک طرف تحت تاثیر اختلافات شدید سلیقه‌اى قرار مى‌گیرند و از طرفى دیگر بنا بر برخى مصلحت‌ها یا امکان جدایى براى آنها فراهم نیست یا نمى‌توانند به سادگى از هم جدا شوند. دچار شدن به این حالت برزخى در زندگى را متخصصان روانشناسان غرب بدان “طلاق روانی” لقب داده‌اند.
    ظهورانتظارات جانبى و بعضا زائد در کنار انتظارات واقعى زندگى و درنتیجه تحت شعاع قرار گرفتن رفتارهاى متقابل در تامین یا عدم تامین انتظارات و پیدایش این عامل بیشترین نقش را در برهم زدن قواعد اصلى زندگى ایفا مى‌نماید. حال اگر این زندگى به نوعى با برخى محدودیت‌هاى اخلاقى براى سرانجام خود مواجه باشد و راه به سوى طلاق قانونى مسدود باشد، زندگى ظاهرا ادامه مى‌یابد اما با کوهى از مشکلات و معضلات درونی! این مشکلات و معضلات عملا زندگى را با نوعى جدایى خصمانه مواجه مى‌سازد و طرفین تنها چیزى را که بهره‌مند هستند نوعى جدایى روانى است که اگر به این مسئله دقت شود مشاهده خواهد شد که به مراتب آثار روحى و روانى آن مخرب‌تر از طلاق قانونى است.
    عدم شناخت و آگاهى کافى زوجین از یکدیگر یکى از پیش‌زمینه‌هاى شکل‌گیرى روانشناسى نابهنجارى در بطن خانواده‌هاى نوپا، این عامل مى‌باشد.
    تشکیل زندگى قبل از شناخت کافى و لازم، آرمان‌هاى مورد نظر در زندگى را به چالش برده و علاوه بر ایجاد فاصله، زمینه را براى بروز اختلالات دیگر در زندگى فراهم مى‌سازد. تعارض و فشارهاى روانى ناشى از کمبود فوق بر هر دو طرف (چه زن و چه مرد) بدبینى و عدم سازش غیررسمى را تقویت مى‌نماید. این چالش‌ها و تنش‌ها در بسیارى از زندگى‌ها، بیشتر زمانى سر از شاخه زندگى در مى‌آورند که فرد یا افراد دیگرى به نام فرزندان به کاروان این زندگى اضافه شده‌اند و بعضا علایق دوجانبه، اما متفاوت پدر و مادر به فرزندان، مانع جدایى رسمى و قانونى مى‌گردد. اما ادامه زندگى نیز نرمال نمى باشد و متاسفانه بیشترین ضربات روحى از این جریان تند متوجه همان فرزند یا فرزندان مى‌شود. چراکه قطعا متوجه نزاع‌ها، بگومگوها،‌ بى‌احترامى‌ها، قهرها و دعواها و سایر مسائل حاشیه‌اى والدین خود شده و در تحلیل‌هاى کودکانه خود با نوعى ناکامى مواجه مى‌شوند.
    تعارض‌هاى ناشى از طلاق روانى صرف‌نظر از اینکه کنار آمدن با مشکلات موجود به خاطر ملاحظات فوق تبدیل به عادتى تحمیلى و بعضاً ناخوشایند براى والدین مى‌گردد. اما از هم پاشیدن انگیزه‌ها و جایگزین شدن رخوت‌ها و کدورت‌ها به خودى خود با تعرض‌هاى متعدد مواجه مى‌شود.
    احساس ناکامى از خطرناک‌ترین عواقب طلاق روانى مى‌باشد که ممکن است هر یک از طرفین را به سمت خطرات گوناگون و رفتارهاى ضد اجتماعى سوق دهد. تاکنون در زمینه عواقب و سوء آثار طلاق روانى (زندگى‌هایى که ظاهرا ادامه دارند. اما در باطن بسیار وخیم‌تر از جدایى معمولى مى‌باشد) مطالعات عمیق و آکادمیک در کشور ما صورت نگرفته است . در حالى که با مشاهده بافت زندگى‌هاى ایرانى و نوع تحمیلاتى که معمولا از سوى بزرگان خانواده متوجه زوجین جوان مى‌باشد، پى مى‌بریم که در کشور ما این مورد به وفور یافت مى‌شود.
    تشدید فاصله بین والدین،‌ فرزندان را نیز به سمت تربیت‌هاى مغایر با تربیت‌هاى مقبول جامعه سوق مى‌دهد. اینجاست که مى‌توان به نقش اساسى تعارض درساختار این پدیده پى برد. چرا که براساس تعریف روانشناختى از تعارض، تعارض بین دو انگیزه از خاستگاه‌هاى عمده ناکامى است. وقتى بین دو انگیزه که قادر به درک متقابل از یکدیگر نیستند تعارض به وجود آید، یکى از آنها موجب ناکامى دیگرى مى‌شود. به عنوان مثال اگر زن خواسته آرمانى خود را از سوى همسر برآورده نشده ببیند و راه‌هاى برآورده شدن آن را مسدود بیابد، دچار تعارض گشته و رفته رفته مسائل عادى زندگى تحت‌ شعاع قرار مى‌گیرد و زمینه براى بروز فشارهاى روانى فراهم مى‌گردد.
    در بیشتر تعارض‌ها وتضادهاى حاکم بر زندگى‌هاى فاقد تفاهم، به هدف‌هایى بر مى‌خوریم که در عین حال هم خواستنى هستند و هم نخواستنی! هم مثبت‌اند، هم منفی! اما این اهداف زمانى خوشایند هستند که فارغ از احساسات و تصمیمات کورکورانه، مطابق میل طرفین و منطبق با شرایط واقعى زندگى باشد. لذا اگر هدفى در نظر باشد که خواستنش قیمت گزافى به نام سرگردانى و آشفتگى را در پى داشته باشد، باید از آن به نفع تداوم زندگى صرف‌نظر کرد.
    شکل‌گیرى احساسات ناخواسته که پایه‌هاى آن بر اهدافى غیر از اهداف اساسى زندگى بنا شده است، باعث فزونى علائم منفى در طرفین مى‌گردد. همه این عوامل و عوامل متعدد و ریز دیگر که در این مقاله نمى‌گنجد در نهایت سبب شکل‌گیرى حالتى از جدایى در زندگى مى‌شود به نام “طلاق روانی” که اخیرا مورد توجه شدید روانشناسان و روانکاوان و متخصصان اجتماعى غرب قرار گرفته است.
    برخى راهکارهاى مفید براى مقابله با این حالت فرسایشى و نابود کننده:
    انقلاب فکرى در برابر گاردگیرى احساسی
    در مواقع احساس فشار روانى از سوى هر یک از طرفین که تقریبا ناشى از عدم شناخت کافى مى‌باشد، به جاى متوسل شدن به انگیزه‌هاى رقابتى و اثباتى صرف، “خود”، به فکر هم‌اندیشى و درک متقابل قدم برداشته و هرگونه زمینه‌هاى تحریک‌کننده را از بین ببرند. این به خودى خود بسیارى از مشکلات را تحت‌الشعاع قرار مى‌دهد و مانع از بروز مشکلات بعدى مى‌گردد.
    همکارى و درک متقابل در برابر رقابت‌ منفى و طلبکارانه
    تقویت امیال و عوامل صمیمانه و در میان گذاردن درونى‌ترین افکار خود با یکدیگر و برنامه‌ریزى براى برآوردن خواسته‌ها در زمان مناسب با در نظر گرفتن شرایط و پتانسیل‌هاى موجود.
    تعدیل واکنش‌ها در مقابل خشونت احساسى و آنی
    معمولا در بعضى از زندگى‌ها تعارض‌ها گاهى از شدت زیادى برخوردارند. در این حالت باید با رفتارى مدبرانه تلاش کرد تا جلوى واکنش‌هاى تند که گاهى نیز خشن مى‌باشند گرفته شود تا زمینه براى آسیب‌پذیرى بیشتر فراهم گردد.
    پرهیز از تحریکات اطرافیان به ظاهر متحد و همراه
    به هر حال نباید از نظر دور داشت که وابستگى‌هاى خانوادگى بویژه در جامعه ایران همواره عوارض و تبعاتى را بر زندگى‌هاى ایرانى وارد ساخته و موجب تفاوت‌ها و تضادهایى در زندگى‌هاى مشترک گشته و مى‌گردد. گرچه تاثیرپذیرى‌ها و اغلب ناخواسته‌ و تحت شرایط روحى و روانى خاصى صورت مى‌پذیرد، اما باید مراقب بود تا با آگاهى از آثار سوء این تاثیرات، از تحریکات اطرافیان به نفع زندگى خود پرهیز شود تا آثار ملموس یا ناملموس آن، زندگى را به خاطره‌اى ناخوشایند تبدیل نسازد.
    رعایت ضوابط اخلاقى تربیتى در برابر ابراز احساسات لرزشی
    اعتقاد بر این است که در مقابل تمام احساسات آنى که در واقع حکم لرزش براى زندگى دارد، باید شرایط را حتى نوع اختلافات را به سمت نظم و انضباط هدایت نمود. در این صورت میل به لگدمال شدن عواطف و احترامات فروکش مى‌نماید.
    تلاش براى حفظ استقلال زندگى زناشویى و پرهیز از وابستگى‌هاى مقطعی
    این بند از مهمترین بندهاى مربوط به شکل‌گیرى و یا ممانعت از طلاق روانى در زندگى‌هاى جارى مى‌باشد. حفظ استقلال در زندگى زمانى واقعیت مى‌یابد که هر دو طرف درگیر در دایره زندگى حساسیت‌هاى کاذب و تعصبات افراطى خود را نسبت به نزدیکان خود کنار بگذارند. در غیر این صورت عوامل ناخواسته تنش‌زا وارد پیکره زندگى شده و به اساس آن لطمه وارد مى‌سازد.
    در نتیجه به نظر مى‌رسد که داشتن خط مشى و یا ترسیم آن در ابتداى زندگى زناشویى براى زوج‌هایى که تقریبا شناخت محدودى از یکدیگر داشته‌اند، بهترین راه براى کنار آمدن با ناکامى‌ها و فشارهاى روانى ناشى از آن باشد. بخصوص همسرانى که همدیگر را دوست دارند،‌ ولى ناخواسته در این دام گرفتار مى‌آیند؛ با این شیوه مى‌توان اندیشه دردناک طلاق روانى را به اندیشه آینده‌اى سرشار از عشق به زندگى مشترک تبدیل نمود.

        نظرات دیگران ( )

  • علل شکست در ازدواج
    نویسنده: عظیم جان ابادی پنج شنبه 87/4/27 ساعت 3:53 عصر

    متاسفانه چیزی در حدود %50 از ازدواجها با شکست رو برو
    میشود و بسیاری از آنها حتی یک سال هم دوام نمی آورد.
    فهـمیدن عـلت شکست ایــن ازدواج ها می تواند به شما در
    بهـبـود زنـدگـی زناشویی خودتان کمک کند. برخی از عوامل
    دخیـل در شـکست ازدواج شـامـل ضـعـف در بـرقراری ارتباط،
    مشـکلات مـالـی، و شرایط محیطی است. همه این مسائل
    در ازدواج هـای ـسالم و بـادوام هـم وجـود دارنـد، امـا اگـر بـه
    طـریق منـاسـب با آنـها بــرخورد نشود، منجر به شکست آن
    ازدواج خواهد شد.

    برقراری ارتباط و گفتگو یکی از اصلی ترین عوامل موفقیت در
    ازدواج اسـت. بــدون برخورد و مکالمه درست، اختلافات و جر
    و بـحـــث ها به مشکلات بسیار بزرگی تبدیل می شوند. اگر
    زن و مرد مهارت های ارتباطی لازم برای حل و فصل اختلافاتشان را نداشته باشند، حتی کوچکترین مشکلشان، غیرقابل حل خواهد شد. گفتگو باعث رشد و پیشرفت رابطه ها می شود و به طرفین فرصت می دهد تا رویاها، نگرانی ها، امیدها و آرزوهایشان را با یکدیگر سهیم شوند. بدون آن زن و مرد قادر نخواهند بود آنطور که باید و شاید به یکدیگر نزدیک شده و با هم صمیمی شوند. ارتباط و مکالمه همچنین به زن و مرد فرصت می دهد تا مشکلاتشان را به طریقی سالم حل و فصل کنند. اگر یکی از طرفین یا هر دو آنها فاقد مهارتهای ارتباطی باشد، حل مشکلات بسیار دشوار خواهد شد، چون زن و مرد قادر نخواهند بود نقطه نظرات و حرف های همدیگر را به درستی بفهمند و درک کنند. اگر ازدواجی دچار مشکل شده است، زن و مرد باید روی مهارت های ارتباطی خود تا حد ممکن کار کنند تا بتوانند ازدوجشان را نجات دهند. فقدان مهارت های صحیح ارتباطی باعث شکست ازدواج خواهد شد.

    ممکن است عشق یارای مقابله با همه مشکلات را داشته باشد، اما گاهی اوقات وقتی دو طرف با مشکلات جدی مالی روبه رو هستند، حتی عشقشان هم نمی تواند به کمکشان بیاید. ممکن است خودِ مشکلات مالی باعث شکست یک ازدواج نشود، اما فشار و بحران های ناشی از آن در این زمینه بسیار مؤثر است. برخورد و کنار آمدن با مشکلات مادی کار بسیار دشواری است که فشار بسیار زیادی بر هر دو طرف رابطه وارد می آورد. این فشار خود به تنهایی برای ویران کردن پایه های یک ادواج سالم کافی است. اگر یکی از طرفین ازدواج خود را در مسائل مادی غرق کند، قادر نخواهد بود به جنبه های دیگر ازدواج نیز توجه داشته باشد. این رفتار مسامحه کارانه باعث خواهد شد که طرف دیگر احساس کند مورد بی تفاوتی و بی توجهی همسر خود قرار گرفته است که بسیار ویرانگر است.

    محیط و شرایط پیرامون ازدواج نیز گاهی ممکن است باعث شکست ازدواج شود. ازدواجهای مصلحتی، ازدواج سالمی نیست. وقتی تصمیم ازدواج بر مبنای چیزی جز عشق واقعی باشد، حالت معامله به خود می گیرد. یکی از نمونه های این نوع ازدواج، ازدواج هایی است که طرفین به خاطر فشاری که از طرف خانواده یا دوستان و اطرافیان متحمل می شوند، تن به آن می دهند، یا برخی دیگر که به خاطر صاحب فرزند شدن ازدواج می کنند. هیچیک از این دلایل نمی تواند دلیل سالم و صحیح برای ازدواج باشد و بدن شک به طلاق منجر خواهد شد. یکی دیگر از این عوامل محیطی ازدواج کردن در سنین پایین است. البته سن ازدواج به خود فرد و آمادگی های او بستگی دارد، اما اکثریت اعتقاد دارند که ازدواج در نوجوانی یا ابتدای بیست سالگی صحیح نیست. ازدواج کردن قبل از اینکه فرد فرصت لذت بردن از زندگی را داشته باشد می تواند باعث بی میلی در ازدواج شده و به شکست آن منجر شود.

    یکی دیگر از دلایلی که می تواند منجر به شکست ازدواج ها شود، جامعه است که اهمیت کمی به ازدواج قانونی می دهد. امروزه زن و مرد می توانند به راحتی با یکدیگر زندگی کنند، و حتی صاحب فرزند شوند درحالیکه قانوناً زن و شوهر نیستند. این انحطاط جامعه می تواند دلیل بسیاری از طلاق ها باشد. با این روند، زوج ها تلاش کمتری برای نگاه داشتن زندگیشان می کنند و با هر مشکل کوچکی تقاضای طلاق کرده و زندگیشان را رها می کنند.

    خیلی از ازدواج ها حتی قبل از شروع هم دچار مشکل هستند. از آنجا که ازدواج دیگر قدم ضروری برای ایجاد رابطه با جنس مخالف نیست، زوج ها تمایل بیشتری به طلاق پیدا میکنند و برای حل مشکلاتشان تلاش نمی کنند. ضعف در برقراری رابطه و مشکلات مالی و همچنین شرایط محیطی از عوامل موثر شکست در ازدواج هستند.

    منبع:سایت مردمان


        نظرات دیگران ( )

  • هشدارهای طلاق
    نویسنده: عظیم جان ابادی پنج شنبه 87/4/27 ساعت 3:53 عصر

    رفتارها - گروه اجتماعی:
     

    براساس آمارهای موجود سالانه 60هزار زن در کشور با جدایی از همسران‌خود به جرگه مطلقه ها می‌پیوندند.

    محمد برشان، محقق، در گفت‌وگویی با خبرگزاری ایسنا آمار طلاق را سالانه 60هزار نفر عنوان کرده‌است.

    این در حالی‌است که چندی پیش سید حسین موسوی، مدیرکل دفتر آسیب‌ دیدگان اجتماعی بهزیستی، در یک نشست خبری اعلام کرد:‌ سال گذشته 788هزار و 23 مورد ازدواج و 94 هزار و 40 مورد طلاق ثبت شد که بر اساس این آمار نسبت رشد طلاق نسبت به ازدواج 1/12درصد است در حالی که این میزان در سال 84،‌ 7/10 درصد بود.

    به این ترتیب ارقام اعلام شده توسط محمد برشان در حالتی خوشبینانه‌تر قرار دارد.

    اما احمد قشمی، مدیرکل ثبت احوال استان تهران، هم درمورد  آمار طلاق و ازدواج در استان تهران گفته‌است: ‌تعداد  ازدواج در سال گذشته و در تهران 3 درصد کاهش و موارد طلاق 9 درصد افزایش داشته است.

    بر اساس گفته‌های مدیر کل ثبت احوال استان تهران تعداد طلاق در سال 85 به رکورد 24هزار و 664 مورد رسیده‌است.

    طلاق مهم‌ترین آسیب کشور است که افزایش روزافزون آن به نگرانی‌هایی را دامن می‌زند.

    چنانچه بپذیریم که خانواده مهم‌ترین نهاد اجتماعی است و حراست از آن از جمله اصلی‌ترین وظایف مسئولان شمرده می‌شود، شایع شدن طلاق زنگ خطری برای رشد سایر آسیب‌هاست.

    به اعتقاد موسوی کاهش سن بلوغ، افزایش فاصله زمان بلوغ تا زمان ازدواج و  افزایش میانگین سن ازدواج به خصوص در قشر تحصیلکرده میزان طلاق را در کشور افزایش داده‌است.

    او معتقد است که آمار آسیب‌های اجتماعی در کشور به شکل نگران‌کننده‌ای بالا رفته است به‌طوری که در سال‌های گذشته با نوعی رشد خزنده مواجه بوده‌ایم.

    بر اساس گفته‌های موسوی‌ 48 درصد متقاضیان طلاق زن هستند، ‌23 درصد مرد و در 29 درصد موارد نیز هر دو طرف متقاضی طلاق بوده‌اند.

    او بیشترین آمار درخواست طلاق را در تهران و کمترین آن را در ایلام عنوان کرد، ضمن اینکه آمارها نشان می‌دهد هر چه تعداد فرزندان بیشتر می‌شود میزان طلاق کاهش می‌یابد.

    محمد برشان در جایگاه یک محقق درمورد نحوه برخورد جامعه با زنان مطلقه گفت: ایجاد شرایط مطلوب برای تربیت فرزندان آنها، جلوگیری از بروز مشکلات روحی و روانی در این زنان و حمایت از این قشر در زمان پیر  و از کارافتادگی و حتی ایجاد تسهیلات برای بیمه خاص اجتماعی زنان به منظور برخورداری از خدمات و تسهیلات ویژه همه از جمله مواردی است که باید توجه مسئولان را جلب کند.

    این محقق یکی از بزرگ‌ترین مشکلات زنان مطلقه را نداشتن اطمینان از زندگی آینده، نبود امنیت شغلی، نداشتن روحیه مناسب و اعتماد به نفس کافی، ترسیم آینده‌ای نامعلوم و ناگزیر از بیان جزئیات زندگی شخصی از ترس شنیدن زخم زبان و طعنه اطرافیان عنوان کرده و نتیجه گرفته‌است که این مشکلات  در نهایت به انزوا و افسردگی زنان بیوه منجر می‌شود.

    او گفت: زنان مطلقه و بی‌سرپرست نیازمند، همواره نخستین قربانیان آسیب‌های اجتماعی بوده و هستند و این زنان، نیازمند دریافت خدمات اجتماعی و مددکاری و مشاوره به منظور ارتقای توانمندی‌های خود در مواقع رویارویی با مشکلات و آسیب‌های اجتماعی در جامعه امروزی هستند.

    بر اساس آمارهای ارائه شده از سوی سازمان ثبت احوال کشور  78 درصد زنان مطلقه مهریه خود را هنگام طلاق دریافت نکرده و 41 درصد برای طلاق گرفتن مجبور به گذشتن از مهریه خود می‌شوند. این در حالی است که بیش از 89 درصد زنان هیچ وقت نفقه‌ای دریافت نکرده‌اند.

    این محقق در ادامه تصریح کرد:70 درصد از زنان مطلقه،به دلیل  باورهای غلط و قضاوت‌های تنگ‌نظرانه افراد جامعه را نسبت به طلاق و زنان مطلقه، احساس بیگانگی، ناراحتی و ناامنی در روابط خود با دیگران می‌کنند.

    بر اساس پژوهشی که این محقق انجام داده: 40 درصد از این زنان محدودیت‌ها و مزاحمت‌های اعضای خانواده خود را مخل امنیت و آزادی خود قلمداد می‌کنند، 55درصد زنان مطلقه از طعنه‌های اهل محل رنج می‌برند و حدود 66 درصد در معرض انواع سوء نیت‌ها و آزارهای دیگران واقع شده و صدمه دیده‌اند.


        نظرات دیگران ( )

  • 9 انگیزه غلط برای ازدواج
    نویسنده: عظیم جان ابادی پنج شنبه 87/4/27 ساعت 3:52 عصر

    چرا بعضی از ازدواج ها به دعوا، مشاجره، طلاق و... منجر می شود؟ یکی از دلایل اصلی این است که انگیزه ازدواج اشتباه بوده است یعنی پایه ازدواج غلط بوده و مطمئنا این ضرب المثل معروف را شنیده اید که «خشت اول گر نهد معمار کج/ می رود تا ثریا دیوار کج..» پس دلیل و انگیزه خود برای ازدواج را مورد بررسی قرار دهید و اگر یکی از انگیزه های زیر را برای ازدواج دارید همین حالا از ازدواج کردن دست بکشید. 9 انگیزه زیر، انگیزه های اشتباهی برای ازدواج هستند.
    1) ازدواج کردن فقط برای پول: فرض می کنیم فردی که شما شیفته و عاشقش شده اید شخص ثروتمندی باشد که خوش به سعادتان. البته عاقلانه هم نیست که با فردی که کاملا بی پول است و هیچ قصدی هم ندارد که در آینده در تامین هزینه های زندگی سهمی داشته باشد، ازدواج کرد. مگر آن که حاضر باشید 18 ساعت از روز را با کمال رضایت کار کنید تا قادر باشید مخارج سنگین زندگی را تامین کنید. اما ازدواج کردن با فردی تنها به خاطر پول، صرفنظر از احساس شما نسبت به آن فرد، تقریبا همواره اشتباه می باشد. 
    2 ) ازدواج اجباری: 50 سال پیش ازدواج اجباری در بیشتر خانواده ها و شهرها امری طبیعی بوده و رواج داشته است،  اما امروزه خیر. مگر آنکه حقیقتا به فرد مورد نظر علاقمند باشید و حاضر باشید تا 40 سال با وی زیر یک سقف زندگی کنید. تحت فشار تصمیمی نگیرید که یک عمر پشیمانی و اندوه برایتان به بار بیاورد.
    3 ) ازدواج به خاطر ترک و فرار از خانه والدین: وقتی وضعیت در خانه شوم و اندوه بار باشد، ازدواج یک راه گریز محسوب می شود و تعجبی ندارد که بسیاری از افراد این راه گریز را انتخاب می کنند. اما معمولا این مسیری است که شما را از چاله درآورده و درون چاه می اندازد. دوام آوردن در خانه پدر و مادر یکی دو سال طولانی تر، کمتر رنج آورتر می باشد تا آنکه با نخستین پیشنهاد ازدواجی که از سوی فردی به شما داده شد، آن را پذیرفته و تن به ازدواج دهید زیرا آن وقت ممکن است آن فرد تا آخر عمر سبب رنجش و آزار شما گردد.
    4 ) والدین شما به آن فرد علاقه دارند: البته جای تعجب دارد که والدین شما واقعا همسر آینده شما را دوست بدارند! اما دوست داشتن این فرد از سوی آنها دلیل کافی برای مد نظر قرار دادن ازدواج با آن فرد نمی باشد. سال های آینده زمانی که آنها درگذشتند و از میان شما رفتند شما کماکان باید اسیر فرد رویاهای آنان باشید. فردی که شاید مرد و یا زن رویاهای شما نباشد.
    5 ) عادت به رابطه دراز مدت: هنگامی که دو فرد برای مدتی با یکدیگر ارتباط داشته و سپس تصمیم به ازدواج با یکدیگر را می گیرند، اشکالی ندارد. اما چه وقت اجبار به دلیل عادت محض خطرناک می شود؟ زمانی که دو فرد با یکدیگر ازدواج کرده اند و یا از یکدیگر طلاق گرفته اند تصمیم بگیرند که شانس خودشان را مجددا امتحان کنند. مطمئن باشید هرگاه بار نخست کارساز نبوده باشد بار دوم نیز کارساز نخواهد بود.
    6 ) خواهان فرزند بودن: بله. صاحب فرزند شدن قوی ترین نیروی محرک برای بسیاری از افراد برای ازدواج می باشد، اما آیا شما حاضرید که فرزندان خود را در شرایط نه چندان ایده آل پرورش دهید؟ موضوع اینجاست که وقتی فرزندان بزرگ می شوند و از کنار شما می روند شما مجددا با آن فرد خواهید بود. هیچ فردی کامل نیست. اما حداقل پدر و یا مادری برای فرزندان خود برگزینید که بتواند برای آنان یک پدر و یا مادر خوبی بوده و همچنین شما به وی علاقه داشته و برایش احترام قائل باشید. در غیر این صورت گزینه دیگری را مدنظر قرار دهید مانند تک سرپرستی و یا کودکی را به فرزند خواندگی بپذیرید.
    7 ) ازدواج با فردی که رابطه داشته اید: مواردی وجود دارد که اینگونه ازدواج ها ثمر بخش بوده اند. اما معمولا این گونه ازدواج ها زیاد دوام نخواهد آورد و پایه ای برای یک رابطه دراز مدت نخواهد بود. موضوع رابطه جنسی با ازدواج متفاوت می باشد. این سناریو را در نظر بگیرید: فردی شخصی را می یابد که حاضر است به همسر و یا نامزد خود خیانت کند و خود آن شخص نیز تردید نمی کند که با فرد دیگری رابطه برقرار کند، مسلما رابطه آنها رابطه مستحکمی نخواهد بود. زیرا فردی که توسط شما به فرد دیگری خیانت  کرده، روزی نیز به خود شما خیانت خواهد کرد.
    8 ) برای فرزند خود پدر و یا مادر می خواهید: اگر توانستید فرد مناسبی را بیابید که به شما تبریک می گوییم، اما اگر تردید دارید دست نگهدارید. این برای فرزند شما به مراتب سخت تر و ناگوارتر است که یک نامادری و یا ناپدری بی رحم داشته باشد تا آنکه یک پدر و یا مادر تک اما دلسوز و مهربان.
    9 ) فشار اجتماعی: تمام دوستان شما ازدواج کرده اند، اما شما هنوز مجرد هستید. اما بعداز مدت کوتاهی خبر طلاق یکی دوتای آنها از همسرشان را می شنوید پس سعی کنید خودتان باشید. هنگامی که خاله شما در مورد آنکه آیا تصمیم به ازدواج داری یا خیر از شما سوال می کند به وی اعتنا نکنید. بهتر است تنها باشید تا آنکه با شخصی ازدواج کنید که سبب بدبختی شما گردد. هیچگاه تنها به خاطر آنکه مجرد هستید شخصیت خود را پایین نیاورید و به اصرار اطرافیان ازدواج نکنید.

    منبع:روزنامه ابتکار


        نظرات دیگران ( )

    <      1   2   3   4   5      >

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • ویژه نامه شهادت امام حسن مجتبی با بیش از 100 مطلب
    ادرس جدید سایت
    کپسولهای ترک اعتیاد، بلای جان معتادان
    کتامین
    روشهای نوین ترک سیگار
    [عناوین آرشیوشده]